مطايبه
آزرده رفت مانا تاج الزمان ز ما اسراف از او طمع نتوان داشت شرط نيست روزم از روز بهتر است اكنون جاودان از فلك خطابش اين چهار چيز همى خواهم از خداى ترا به پات اندر خار و به دستت اندر مار
به پات اندر خار و به دستت اندر مار
زيرا كه وقت رفتن رفتم نگفت نيز لفظش درست و مرد حكيمست و در عزيز از مراعات شمس دين فيروز كى بر اعدا و اوليا پيروز بگويم ار تو بگويى كه آن چهار چه چيز به ريشت اندر هار و به سبلت اندر تيز
به ريشت اندر هار و به سبلت اندر تيز