درمرثيه آن خواجه كز آستين رغبتبرداشت زخاك عالمى راننشست نظير او وليكن صدگونه چو من يتيم احسان صدگونه چو من يتيم احسان دست كرم بزرگوارشدر خاك نهاد روزگارشبنشاند عزاى پايدارش برخاك دريغ يادگارش برخاك دريغ يادگارش