سخن كمالى را ستايد - مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقطعات - نسخه متنی

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن كمالى را ستايد





  • شعرهاى كمالى آن به سخن
    گرچه نزديك ديگران نظم است
    سخن چند معجزست مرا
    گويم آن در خزانهاى ازل
    مايه شان داده از مزاج درست
    همه همچون ازل قديم نهاد
    همه را ديده چشم صرف خرد
    به معانى فزوده قدر و بها
    از نقاب عدم چو رخ بنمود
    آن جواهر چنان كه رسم بود
    ريخت بر آستان خاطر او
    چون چنان شد كه در سخن نشناخت
    دست طبعش به رشته ى شب و روز
    اوست كز خاطر چو آتش تيز
    خاطر من كه گوى بربايد
    چون بديد آن سخن پشيمان گشت
    اى مسلم به نكته در اشعار
    طبع پاكت چو بر سوئال جواب
    تا زند دست آفتاب سپهر آفتاب شعار و شعر ترا
    آفتاب شعار و شعر ترا



  • پاى طبعش سپرده فرق كمال
    مجمل از مفردات وهم و خيال
    در سخنهاش سخت لايق حال
    بود موزون طويلهاى لال
    صدف جود ايزد متعال
    همه همچون فلك عزيز مال
    همه را سفته دست سحر حلال
    چون جواهر به گردش احوال
    آن بلند اختر مبارك فال
    درفشان بر مراقد اطفال
    روز مولودش آستين جلال
    حلقه ى زلف را ز نقطه ى خال
    بست بر گوش و گردن مه و سال
    شعر راند همى چو آب زلال
    به كفايت ز جادوى محتال
    از همه گفتها صواب و محال
    وى مقدم به بذله در امال
    وهم تيزت چو بر جواب سوئال
    آب عرض جنوب و عرض شمال بر سپهر بقا مباد زوال
    بر سپهر بقا مباد زوال


/ 439