في الاشتياق
به خدايى كه عقل كلى را از پى وصف حضرت عزش كه من از دورى تو دور از تو بي تو تاريك شد جهان بر من بجز تو در دو گيتى كس نديدست زمين تاب عتاب تو ندارد غرض ذات تو بود ارنه نگشتى سخن كوتاه شد گر راست خواهى
سخن كوتاه شد گر راست خواهى
بر درش سر بر آستان ديدم دهن نطق بي زبان ديدم بي تكلف هلاك جان ديدم كه به روئيت همه جهان ديدم كريم ابن الكريمى تا به آدم چه جاى اين حدي است آسمان هم بنى آدم به كرمنا مكرم تويى آنكس دگر والله اعلم
تويى آنكس دگر والله اعلم