لغز به اسم سلطان سنجر و بيان آنكه عدد نام سنجر با پيغمبران مرسل يكيست
اى خردمند اگر گوش سوى من دارى در جهاندارى و فرماندهى خلق خداى سيصد و سيزده پيغمبر مرسل بودند نام سلطان به جمل چون عدد ايشانست فر او هركه ببيند دهد انصاف كه او گر ترا شبهت و شكيست در اين دانى چه شو اولي الامر بخوان پس عدد آن بشناس تا بود راست حسابش چو حساب سنجر گر كسى گويد ما صد همه سنجر ناميم زانكه منكم ز شما باشد از روى لغت پس يقين شد كه پس از بارى و پيغمبر حق اى سه قرن از مدد عدل تو و رحمت حقاى به حق سايه ى آن كس كه ترا حافظ اوست اى به حق سايه ى آن كس كه ترا حافظ اوست
قطعه اى بر تو بخوانم كه عجب مانى از آن بر سزاوارى سلطان بنمايم برهان كه فرستاده به هر وقت يكى را يزدان پس بود قاعده ى نظم جهان چون ايشان پادشاهيست به حق بر همه معمور جهان شبهت و شك ترا حل نكند جز قرآن به حساب جمل و مبلغ آن نيك بدان چون كه واوى كه نه مقروست كنى زو نقصان گويمش ني نى منك چو اوئلوالامر بخوان باز از روى حساب ار تو بدانى سلطان نرسد بر همه آفاق جز او را فرمان بوده سكان زمين بي خبر از دور زمانتا بود سايه ى خورشيد در آن حفظ بمان تا بود سايه ى خورشيد در آن حفظ بمان
لطفا منتظر باشید ...
