در طلب شراب
چاكر ز روى عجز سوئالى همى كند مهمان رسيده باده ندارم ز مكرمت شب تاريك و باد سرد و ابر تند و بارنده اگر از دود و آن آتش ترا مهمان فراز آيد
اگر از دود و آن آتش ترا مهمان فراز آيد
از روى مهترى سخنم را جواب ده با چون خودى نماى مرا يا شراب ده غلاما خيز و آتش كن كه هيزم دارى افكنده تو از مال من آزادى كه مهمان بهتر از بنده
تو از مال من آزادى كه مهمان بهتر از بنده