در نصيحت نفس خود
انورى شعر و حرص دانى چيست پايه ى حرص كديه و طمعند تاج دارى خروس وار از علم گردن و گوش نفس مردم را عمر تو گوهرى گران مايه است بيش بر ياد ژاژ شعر مده
بيش بر ياد ژاژ شعر مده
اين يكى طفل و آن دگر دايه تا نگردى به گرد آن پايه چه كنى همچو ماكيان خايه همت آمد بهينه پيرايه تو يكى شاعر گران سايه اى گران سايه آن گران مايه
اى گران سايه آن گران مايه