في الموعظة
چهار چيزست آيين مردم هنرى يكى سخاوت طبعى چو دستگاه بود دو ديگر آنكه دل دوستان نيازارى سه ديگر آنكه زبان را به گاه گفتن زشت چهارم آنكه كسى كو به جاى تو بد كرد
چهارم آنكه كسى كو به جاى تو بد كرد
كه مردم هنرى زين چهار نيست برى به نيكنامى آن را ببخشى و بخورى كه دوست آينه باشد چو اندرو نگرى نگاه دارى تا وقت عذر غم نخورى چو عذر خواهد نام گناه او نبرى
چو عذر خواهد نام گناه او نبرى