در عذر قى كردن در مجلس شراب گفته - مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقطعات - نسخه متنی

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در عذر قى كردن در مجلس شراب گفته





  • اى برادر گر مزاج از فضله خالى آمدى
    ور قواى ماسك و دافع نبودى در بدن
    طبع اگردست تصرف بركشيدى وقت خواب
    نزد عاقل هيچ فرقى نيست گاه مصلحت
    گر طبيعت را به دست آدمى بودى زمام
    ديده بر آواز واجب دار تا بي شبهتى
    باد را منكر نه اى بي اختيار اندر نماز
    فعل طبع از راه تسخيرست بي هيچ اختيار
    راه حكمت رو كه در معنى اين جنس از علوم
    چون به وقت هوشيارى برنيايى با فواق
    گوش و دل جنبان و ساكن دار اگر فاعل تويى
    در گرانى كى شود هرگز عنان آفتاب
    خود بيا تا كژ نشينم راست گويم يك سخن
    اشك فضله است و عرق فضله است و دافع هم مزاج
    گر تو خواهى گفت مخرج ديگرست آن فضله را
    دفع افزونى به نسبت مختلف گردد از آنك
    معده گر در قى همى امساك واجب داشتى
    علم را زينها علم هرگز كجا گردد نگون
    خواجه فخرى اى مشامت بوى حكمت يافته آنچه حالى در ضمير آمد همين ابيات بود
    آنچه حالى در ضمير آمد همين ابيات بود



  • آدمى پس يا ملك يا ديو بودى يا پرى
    طفل را از پايه ى اول نبودى برترى
    شخص را بر دم زدن هرگز نبودى قادرى
    آنچه بولى مي كنى تازانج آبى مي خورى
    خنده ى بي وقت را خنديده كردى داورى
    از چنين گردابهاى ژرف جان بيرون برى
    چيز ديگر را چرا در خواب و مستى منكرى
    در جماد و در نبات آنگاه در ما بر سرى
    ره به دشوارى توان برد از طريق شاعرى
    گاه مستى با حريفان چون همان ره نسپرى
    زانكه اينجا از طريق جبر چون در نگذرى
    گرچه بسيارى بكوشد چون ركاب مشترى
    تا ورق چون راست بينان زين كژيها بسترى
    اين يكى را در عداد آن دو چون مي نشمرى
    فضله ى زنبور را هم چون به مخرج ننگرى
    هست بازوبند را در گاو بحرى عنبرى
    كى نهادى كرم قزاز جسم اساس ششترى
    رفتن بازار نارد رخنه در پيغمبرى
    گر حكيمى زين معانى رنگ هان تا ناورى كاندرين محضر به خط خويش بنوشت انورى
    كاندرين محضر به خط خويش بنوشت انورى


/ 439