مغز فضل و حكم و محض معالى مانند نعمت آنراست زيادت كه همه شكر كند صفت كفر به شعر تو در افزود چنانك بر تو ار چند در انواع سخن تاوان نيستگر به فرمان سخنى گفتم مازار از من گر به فرمان سخنى گفتم مازار از من
گرز ديوان خود اين يك دو ورق گردانى تو نه اى از در نعمت كه همه كفرانى بق بق از فاضلى و طنطنه از خاقانى اندرين شعر شكايت ز در تاوانىزانكه كفرست در اين حضرت نافرمانى زانكه كفرست در اين حضرت نافرمانى