در مدح اقضي القضاة قاضى حميدالدين - مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقطعات - نسخه متنی

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح اقضي القضاة قاضى حميدالدين





  • قطعه ى صدر اجل قاضى قضاة شرق و غرب
    خواجه ى ملت حميدالدين كه از روى قوام
    آنكه قاضى فلك يعنى كه جرم مشترى
    چاكران حضرتش نزد من آوردند دى
    چون نهادم بر سر و بر ديده آن تشريف را
    ديده از حيرت همى گفت اين چه كحل و توتياست
    بر زبانم رفت كين درج سراسر نكته بين
    زان سخن پروردنم يكبارگى معلوم شد
    خاطر وقادش اندر نسبت آب سخن
    عالم معنيش خواندم عالمم خاموش كرد
    مهر و كينش موجب بدبختى و نيك اختريست
    از خط شيرينش اندر فكرتم كايا مگر
    با خرد گفتم توانى گفت اين اعجوبه چيست
    عشق ازو به گفت گفتا نيك دور افتاده اند دير زى اى آنكه بعد از پانصد و پنجاه سال
    دير زى اى آنكه بعد از پانصد و پنجاه سال



  • آنكه بر عالم نفاذ او قضاى ديگرست
    دين و ملت را مكانش چون عرض را جوهرست
    روز بارش از عداد پرده داران درست
    چاكران حضرتى كو را چو من صد چاكرست
    كز عزيزى راست همچون ديدگانم در سرست
    تارك از دهشت همى گفت اين چه تاج و افسرست
    عقل گفت اى هرزه گو اين درج تا سر گوهرست
    كانچه عالى راى ملك آراى معنى پرورست
    آتشى آمد كه دودش جمله آب كورست
    گفت عامل چون بود آن كو ز عالم برترست
    چون از اين بدبخت شد انصاف از آن نيك اخترست
    آهوان چين و ماچين را چراگه عسكرست
    گفت پندارم كه بحرى پر ز مشك و شكرست
    يادگارى از لب معشوق و زلف دلبرست نظم و خطت بر نبوت حجت پيغامبرست
    نظم و خطت بر نبوت حجت پيغامبرست


/ 439