اين قطعه را فتوحى گفت و به انورى بست و مردم بلخ بر حكيم متغير شدند سوگندنامه در نفى آن گفت
چار شهرست خراسان را در چارطرف گرچه معمور و خرابش همه مردم دارند مصر جامع را چاره نبود از بد و نيك بلخ شهريست در آكنده به اوباش و رنود مرو شهريست به ترتيب همه چيز دروحبذا شهر نشابور كه در ملك خداى حبذا شهر نشابور كه در ملك خداى
كه وسطشان به مسافت كم صد در صد نيست بر هر بي خردى نيست كه چندين دد نيست معدن در و گهر بي سرب و بسد نيست در همه شهر و نواحيش يكى بخرد نيست جد و هزلش متساوى و هرى هم بد نيستگر بهشتيست همانست و گرنه خود نيست گر بهشتيست همانست و گرنه خود نيست