3 ـ زيارت - همراه با سپیدجامگان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با سپیدجامگان - نسخه متنی

سید علی قاضی عسکر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3 ـ زيارت

زيارت از ديدگاه تشيّع معنا و مفهوم خاصّى دارد و آنان كه از روى شناخت و معرفت به زيارت معصومان ـ عليهم السلام ـ مى روند، پيوند خود با پيشوايانشان را بيش از پيش مستحكم مى سازند.

بديهى است هر زائرى اگر از امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ و ويژگيهاى آنان آگاهى پيدا كند، مسير زيارت را عاشقانه تر و با دل طى خواهد كرد و به قول هاتف:




  • چشم دل بازكن كه جان بينى
    گر به اقليم عشق رو آرى
    آن چه بينى، دلت همان خواهد
    آن چه خواهد دلت، همان بينى



  • آن چه ناديدنى است، آن بينى
    همه آفاق، گلستان بينى
    آن چه خواهد دلت، همان بينى
    آن چه خواهد دلت، همان بينى



زائر اگر از آغاز راه به اين آيه شريفه توجه كند كه:

«ولو أنهم إذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا لله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توّاباً رحيماً» آنان كه به خود ستم كرده اند، اگر نزد تو بيايند و از خداوند طلب عفو و بخشش كنند و رسول خدا ـ ص ـ نيز براى آنان از خداوند طلب آمرزش نمايد، به يقين خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت.» دلش كانون عشق و اميد خواهد شد و به هنگام بازگشت نيز خود را چونان انسان رهيده از دوزخ مى بيند كه تولّدى ديگر يافته، و زمينه را براى رشد روحى و اخلاقى خويش و پيمودن راه تكامل هموار مى بيند. و آنچنان تأثيرى در وجود زائر مى گذارد كه به فرموده گرامى دختر رسول خدا ـ ص ـ فاطمه اطهر ـ س ـ :

«ماذا على من شم تربة أحمد أن لايشم مدى الزمان غوالياً» «آن كس كه تربت احمد [ ـ ص ـ ] را بوييده باكى ندارد كه هرگز در گذر زمان از هيچ بوى خوشى بهره نگيرد [ و هيچ مشك و عطرى جاذبه تربت عطر آگين نبى را نخواهد داشت ] » ساعت 5/9 صبح بود كه براى زيارت رسول گرامى اسلام عازم مسجد النبى ـ ص ـ شدم.

اطراف حرم نبوى در چند سال گذشته، به نحو بسيار جالب و زيبايى، همسان با معمارى مسجدالنبى ـ ص ـ توسعه يافته است. مساحت زيادى از اطراف مسجد سنگفرش گرديده و مسجدالنبى چونان نگينى در آن ميان مى درخشد.

مسجدالنبى تقريباً از يك ساعت و نيم قبل از اذان صبح باز و حدود ساعت 10 شب بسته مى شود. خانم ها از ساعت 7 الى 10 صبح و 1 الى 4 بعداز ظهر اجازه ورود به حرم را دارند و در ديگر ساعات شبانه روز معمولا روبروى باب جبرائيل به صورت دسته جمعى نشسته زيارت مى خوانند. به خاطر حضور خانم ها در حرم، نتوانستم از باب جبرائيل وارد شوم، لذا كنار درب ديگر مسجد آمده اجازه ورود گرفته، سپس داخل شدم. اذن گرفتن از محضر رسول خدا ـ ص ـ يك دستور قرآنى است; خداوند از مؤمنان خواسته است تا به هنگام ورود به منزل حبيب خدا، اجازه گرفته، بدون هماهنگى وارد نشوند. گرچه اين دستور العمل مربوط به زمان حيات آن حضرت بوده، ليكن هم اكنون نيز به قوّت خود باقى است چرا كه پيامبر ـ ص ـ زنده و مرده ندارد، و اينجا نيز خانه رسول خدا ـ ص ـ است و آن حضرت حق دارد هر كس را خواست بپذيرد و هر كه را دوست نداشت به خانه راه ندهد. طبيعى است كه اين نگرانى در من به وجود آمد كه آيا رسول خدا ـ ص ـ اجازه ورود به من عاصى را خواهد داد؟ با مرورى بر ويژگيهاى پيامبر ـ ص ـ كه پروردگار متعال آن را در قرآن بازگو كرده و آياتى از قبيل «إنك لعلى خلق عظيم» ، «فبما رحمة من الله لنت لهم» و «حريصٌ عليكم بالمؤمنين رؤوف رحيم» اميد وارى در من تقويت شد و احساس كردم رسول خدا ـ ص ـ با آن خلق نيكو و لطافت روح، و آغوش گشوده اش در برابر مسلمانان، هرگز مرا از خود نمى راند افزون بر اين، اگر آن حضرت خود دعوت نامه براى ما نمى فرستاد و اجازه ورود به اين سرزمين مقدس را نمى داد، كى توان آمدن به اين ديار را مى يافتم؟! اين توفيق كه هم اكنون ما را رفيق گرديده، خود حكايتگر آن است كه حضرت رسول ما را خواسته است.

وارد مسجد شدم، فضاى معنوى و روحانى خاصى دارد، مسلمانان از همه نژادها، رنگ ها و مليت ها بالباس هاى مختلف، مشغول زيارت و عبادتند. دو ركعت نماز تحيّت مسجد خواندم، سپس با كمال ادب، خواندن زيارت را آغاز كردم; توجه به مفاهيم و مضامين زيارت نامه ها، راههاى جديدى را براى سير و سلوك الى الله به روى انسان مى گشايد.

زائر مدينه، با پيامبر ـ ص ـ حرف هاى زيادى براى گفتن دارد. ابتدا خدا را شكر مى گزارد كه توفيق اين زيارت را نصيبش كرده است، سپس از پيامبر ـ ص ـ سپاسگزارى مى كند كه وسيله رهايى او را از ضلالت و شرك و گمراهى فراهم آورده است; «الحمد لله الذي استنقذنا بك من الشرك و الضلالة». سپس به واقعيتى بس بزرگ اشاره كرده مى گويد: «بار خدايا! مى دانم كه فرستاده و رسول تو و جانشينان آن حضرت زنده اند و نزد تو روزى مى خورند. جايگاه مرا مى بينند و كلامم را مى شنوند و به سلام من پاسخ مى گويند، گرچه من در ظاهر آن را نمى شنوم.» زائر با ارائه اين پيام، اولين محصول زيارت را دريافت مى كند و مى فهمد كه با مرده سخن نمى گويد بلكه احساس مى كند كه هم اكنون در محضر رسول خدا ايستاده و در حالى كه آن حضرت شاهد بر گفتار و اعمال اوست، سخن آغاز مى كند و مى گويد:

اى گرامى پيامبر، شهادت مى دهم كه فرستاده خداوندى، و گواهى مى دهم كه رسالت خود را نيكو انجام دادى. پيام هاى الهى را به مردم ابلاغ نمودى و پيروان خويش را به خير و خوبى سفارش كردى.

در راه خدا جهاد كردى و خدا را پرستيدى و به يقين دست يافتى. شهادت مى دهم كه نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربانى و نسبت به كافران سخت و نفوذ نا پذيرى.

سپس در حالى كه دست بر ديوار حجره شريف نهاده مى گويد:

اى رسول خدا، اگر توفيق حضور در محضرت در دوران حيات پر بارت را نيافتم، هم اكنون پس از رحلت به ديدارت آمده ام، با اين اعتقاد كه احترام و حرمت شما را پس از مرگ، همانند احترام و حرمتتان در دوران حياتتان مى دانم و شما را در اعتراف به اين باور، در پيشگاه خداوند گواه مى گيرم. آن گاه دستى به صورت كشيده مى گويد:

بار خدايا!، اين زيارت را، بيعت مرضيّه و پيمان تأكيد شده و محكم من نزد خود قرار ده و تا زنده ام مرا بر اين بيعت پايدار بدار تا با توجه به تمامى شرايط و حدود و حقوق و أحكام به آن عمل كنم و بر پايبندى اين بيعت بميرم...» در فرازى ديگر با پيشوايان، پيمانى صريح امضا مى كند و مى گويد:

من آن چه را كه شما حق بدانيد حق مى دانم و آنچه را شما باطل بدانيد باطل مى دانم، در سازشم با آن كه شما صلح نموده ايد و در جنگم با آن كس كه شما با او در جنگيد. در پايان از خداوند طلب مغفرت نموده، رحمت و توفيق الهى را آرزو مى كند.

طبيعى است وقتى زائر با چنين اعتقادى، با پيامبر ـ ص ـ و پيشوايان دينى خود پيمان مى بندد و از محضر آنان بيرون مى آيد، تحوّلى عظيم در روح و جانش پديد آمده، زمينه را براى دورى از گناه و نافرمانى خداوند فراهم مى سازد. و حقيقت و روح جان زيارت نيز همين است.

متأسفانه آنان كه از زيارت و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ درك صحيح و عميقى ندارند، از دستيابى به اين فيض عظيم محروم مى مانند و تنها ايستادن كنار قبور ائمه، دخيل بستن به پنجره ها و گهگاهى نيز اشكى بر گونه ريختن را زيارت تصوّر مى كنند و ديگر هيچ!

ازاين رو به زائران عزيزتوصيه مى شود كه ازفرصت هااستفاده كرده، پيامبرـ ص ـ ائمه مظلوم بقيع ـ عليهم السلام ـ را با شناخت و عرفان زيارت كنند تا نتيجه زيارت را در روح و جان خود احساس نمايند.

/ 6