دائرة المعارف جامع اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف جامع اسلامی - نسخه متنی

عباس به نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خَيرات

جِ خيره، اعمال حسنه، كارهاى نيكو يامرونبالمعروف و ينهون عن المنكر و يسارعون فى الخيرات "آل عمران: 114" و لكل وجهةهو موليها فاستبقوا الخيرات "بقره: 148" فيهن خيرات حسان "رحمن: 70"

خيرتين

تثنيه خِيره، دو بهترين

از حديث شريف نبوى: من عباده خيرتان، فخيرتهمن العرب قريش، و من العجم فارس "ربيع الابرار: 402 / 1"

امام سجاد "ع" ميفرمود: انا ابن الخيرتين چه آن حضرت از طرف پدر قرشى، و از طرف مادر، كه مادرش دختر يزدجرد بود، فارسى است"ربيع الابرار:402/1، بحار:3/46"

خَيرخواه

نيكو خواه ناصِح

قرآن كريم: هود پيغمبر "ص" - در پاسخ گروهىاز قومش كه وى را سفيه و كاليوه ميخواندند - اى قوم! مرا سفاهتى نيست، بلكهفرستاده خداى جهانيانم، پيامهاى خداى خويش را به شما ابلاغ ميدارم و من شما راخيرخواهى امينم "اعراف: 68 - 67"

در حديث است كه نشان شخص خيرخواه چهار است: بهحق داورى كند، در آنجا كه امرى ميان او و ديگرى مشترك بود، حق به ديگرى دهد؛ براىديگران آن دوست دارد كه براى خود دوست ميدارد؛ و به هيچ كس تجاوز ننمايد "بحار:120/1"

امام كاظم "ع": مشورت با خردمند خيرخواه،فرخندگى و بركت و هدايت و توفيق از جانب خداوند است، و اگر خردمند خيرخواه درباره‏اترائى زد و نظرى ارائه داد، زنهار كه از طاعتش سرپيچى و تسليم نظرش نگردى، كه تباهىتو در آن باشد "بحار: 154 / 1"

اميرالمؤمنين "ع": پندگيرى، بيم دهنده‏اى خيرخواه است "نهج : حكمت 365"

قرآن خيرخواهى است كه فريب ندهد "نهج : خطبه176"

خيرخواهى

نيك انديشى، نصيحت، ناصح ديگرانبودن جرير بن عبداللَّه گويد: پيغمبر "ص" شرط بيعت ما با خود را تسليم بودن دربرابر فرمان آن حضرت و خيرخواهى مسلمانان قرار داد "ربيع الابرار: 309 / 4"

پيغمبر فرمود: كسى كه پنج چيز را براى منبعهده گيرد من بهشت را برايش متعهد ميشوم عرض شد: آن پنج چيست؟ فرمود: خيرخواهخدا و خيرخواه پيغمبر خدا و خيرخواه كتاب خدا و خيرخواه دين خدا و خيرخواه جامعهمسلمين باشد "بحار:65/75"

امام صادق "ع" فرمود: همواره خود را ملزمبدان كه براى خدا خيرخواه خلق خدا باشى كه هيچ عملى را به از آن نخواهى يافت "بحار:338 / 74"

و نيز فرمود: بر مسلمان واجب است كه دربارهمسلمان ديگر خيرخواه و نصيحتكار او باشد

پيغمبر "ص" فرمود: بر مسلمانست كه آنچنانبراى برادر مسلمانش خير و خوشى بخواهد كه براى خود ميخواهد

و فرمود: والاترين مقام و منزلت نزد خدا درقيامت از آن كسى است كه بيشتر درصدد نصيحت و خيرخواهى خلق خدا باشد

امام صادق "ع" فرمود: حق مسلمان بر مسلمانديگر آنست كه چه در حضور و چه در غياب خيرخواه و دلسوز او باشد "بحار:357 / 74"

به سودمند بودن نيز رجوع شود

خِيرَه "فارسى" : بدخواه ، بدانديش ، نابكار سركش ، لجوج ، مستبدّ تعجب و شگفت بسيار زُل ، زُل زُل ، نگاه نافذ ، نگرشعميق

خِيرَة

گزيده از اين معنى است: محمد"ص" خيرةاللَّه من خلقه "منتهى الارب" اميرالمؤمنين "ع": ثم اختار آدم"ع" خيرة من خلقه"نهج : خطبه 91"

گزينش انتخاب از اين معنى است سخناميرالمؤمنين "ع": من كتم سرّه كانت الخيرة بيده "نهج : حكمت 162"

خَيرى

گلى است زرد رنگ و ميان آن سياه است و آن را هميشه بهار گويند "برهان قاطع"

حسن بن جهم گويد: حضرت رضا "ع" را ديدم كه باروغن گل خيرى خود را مى‏آراست "بحار: 104 / 49"

خَيزُران

نوعى از چوب و نى باشد كه به خمشدن نشكند و از آن تازيانه سازند "برهان قاطع"

خَيزُران

نام مادر امام محمد تقى ، نهمينامام معصوم نيز نام مادر موسى الهادى خليفه عباسى است

خَيشوم

بينى اندرون بينى بيخ بينى پردهدماغ اميرالمؤمنين "ع" : لو ضربت خيشوم المؤمن بسيفى هذا على ان يبغضنى ماابغضنى ، ولو صببت الدنيا بجمّانها على المنافق على ان يحبنى ما احبّنى ، و ذلكانه قضى فانقضى على لسان النبىّ الامّىّ "نهج : حكمت 45"

خَيط

رشته، نخ ج : اَخْياط، خُيوط، خُيوُطة و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر در خوردنو آشاميدن "در شب ماه رمضان" آزاديد تا اينكه نخ سفيد از نخ سياه از فجر بر شماآشكار گردد "بقره: 187"

مراد از نخ سفيد در اينجا سفيدى صبح، و ازخيط اسود تاريكى شب است مرحوم طبرسى در وجه اين تشبيه فرمود: طليعه و پيش درآمدصبح كه خوردن با آن حرام ميشود شبيه به نخ است، و باندازه آن تاريكى شب از بينميرود

عبداللَّه حلبى گويد: از امام صادق "ع" معنىخيط ابيض و خيط اسود پرسيدم، فرمود: مراد "تميز" سفيدى روز از سياهى شب است "بحار:271 / 96"

خيف "به فتح يا كسر خاء": هر سرازيرى وسربالائى كه در دامنه كوه باشد "المنجد"

خَيف

نام مسجدى معروف در منى

از امام صادق "ع" سؤال شد: به چه مناسبت "مسجد"خيف را خيف ميگويند؟ فرمود: زيرا هر جاى مرتفع كه در جلگه‏اى باشد عرب آن را خيفگويد و خيف در "جلگه" منى محلى مرتفع است

در حديث آمده كه : در مسجد خيف هفتاد هزارپيغمبر نماز گزارده  و مستحب است كه حاجيانتا گاهى كه  در منى ميباشند نمازهاى خود رادر  آن مسجد برگزار كنند "بحار:347 - 271/99"

خطبه پيغمبر در مسجد خيف

امام صادق "ع" فرمود: حضرت رسول"ص" در حجةالوداع خطبه‏اى بدين مضمون در مسجد خيف ايراد نمود: بسم اللَّه الرحمن الرحيم، خدايارى كند بنده‏اى را كه سخن مرا بشنود و آن را محفوظ دارد و به كسى كه نشنيدهبرساند اى مردم! حاضران به غايبان برسانند زيرا بسا حامل دانش كه خود دانشمندنباشد و بسا دانشمند كه مطلبى را به دانشمندتر از خود برساند

سه چيز است كه دل هيچ مسلمان در مورد آن سهخيانت نكند:

خالص ساختن عمل براى خدا، و خيرخواه رهبران مسلمين بودن و در جمعمسلمين و در ميان انجمن آنها حضور داشتن چه "دين و" دعوت مسلمانان "دعوتى جهانىاست كه بخود آنها اختصاص ندارد و" شامل ديگران نيز ميشود "لذا بايستى شكوه خويش رادر گردهمائى  حفظ كنند كه چشمگير ديگرانباشند"، مؤمنان همه با يكديگر برادر و خونهاشان با هم برابر، يكى را بر ديگرى امتيازى نبود و در برابر ديگران يكدست و يك جهتند، دون رتبه‏ترين آنها مسئول حفظتعهدات آنها است "بحار:69/27"

خِيفَة

مصدر ديگرى است براى خوف، ترسيدن،ترس فاوجس فى نفسه خيفة موسى "طه: 67"

خَيل

لشكر، سپاه، لشكريان گروه سواران گروهاسبان زُيّن للناس حب الشهوات من النساء و البنين و القناطير المقنطرة من الذهبو الفضة و الخيل المسومة "آل عمران: 14" و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوة و منرباط الخيل "انفال:60" و ما افاء اللَّه على رسوله منهم فما اوجفتم عليه من خيلو لا ركاب "حشر:6"

اميرالمؤمنين "ع": الا و ان الخطايا خيلشُمُس، حمل عليها اهلها و خلعت لجمها فتقحمت بهم فى النار "نهج : خطبه 16"

خُيَلاء

تكبر، بزرگمنشى

اميرالمؤمنين "ع": و لكن اللَّه  سبحانه يبتلى خلقه ببعض ما يجهلون  اصله، تمييزا بالاختبار لهم، و نفيا  للاستكبار عنهم، و ابعادا للخيلاء منهم "نهج:خطبه192"

خِيم

طبيعت روش مستمر آدمى كه موافق طبع وطبيعت او باشد، اما خُلق، روشى است كه انسان خود در زندگى خويش اتخاذ ميكند و برخلاف طبيعت او ميباشد "مجمع البيان"

خَيمَة

هر خانه مستدير "منتهى الارب" منزلگاهقابل حمل و نقل كه از پارچه‏هاى ضخيم مانند كرباس و جز آن سازند و در صحراء از آنبهره‏بردارى كنند ج : خيم و خيام و خيمات

در حديث است: الشهيد فى خيمة اللَّه تحتالعرش استعارة عن ظل رحمته و رضوانه "النهاية"

خَيود

"فارسى"، آب دهن بُزاق بُصاق لَفجمَجاجة

خُيُوط

جِ خَيْط نخها رشته‏ها

خُيُول

جِ خيل لشكرها گروهها گروههاىسواران گروههاى اسبان

عن ابى عبداللَّه "ع": اذا فُقِدَ الامن منالعباد و ركب الناس على الخيول و اعتزلوا النساء و الطيب فالهرب الهرب عن جوارهم "بحار:214/60"

/ 813