فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يَوْمُ الدّين: روز جزا، قيامت.

دينى: مذهبى.

دِيْنُونَة: آخرين داورى.

دَيَّن: پاى بند به دين، خداشناسى.

دين: پاداش، اسلام، عادت، كار و عبادت، باران پيوسته يا نرم، نرم از هر چيزى، خوارى و بيمارى، حساب، قهر و غلبه، رفعت، سلطان، حكم، ملك و سيرت، تدبير و توحيد، هر چيزى كه بدان عبادت خدا كرده شده، كيش، پرهيزگارى، معصيت، اكراه، بارانى كه در جاى معين پيوسته بارد، حال، قضا.

دَيْنٌ هالِك: قرضه سوخت شده.

بِالدَّيْن: به طور نسيه، به حساب.

قَضى دَيْنَهُ: مُرد.

مُدان: مقصر، گناهكار، خطاكار.

دِيْنَة: قرض كه اداى آن مدت معين باشد، باران نرم، گردن نهادن.

رَجُلٌ دائِن: مرد وام دار، وام گيرنده، وام خواه.

رَجُلٌ مَدين: وام دار، پاداش يافته.

اِنَّا لَمَدينُونَ (آيه): ما پاداش داده شده ايم.

مَدينَة: شهر معروف در حجاز و محل هجرت حضرت رسول اكرم(ص)ازمكه كه مبدأتاريخ اسلام است ومدفن پيغمبروحضرات فاطمه ع وامام حسن ع و امام سجاد ع و باقرالعلوم ع و امام صادق ع.

اَنَا ابْنُ مَدينَتِها: من داناى آن شهرم.

رَجُلٌ مَدْيُون و مَدان و مَدَّان: مرد وام و قرضدار، مرد بسيار قرض دار.

مَدين، مَدْيُون: بدهكار.

اَنَا مَدينٌ: من به شما بدهكارم.

مَدْيُونِيَّة: بدهكارى.

مِدْيان - مَدائِن، ج: كسى كه عادت به قرض دادن و قرض گرفتن دارد (يكسانست در او مذكر و مؤنث).

دَيَّان: بسيار چيره و غالب و حاكم و قاضى و نگهبان و حساب كننده، پاداش دهنده كه ضايع نسازد عملى را.

مُتَدَيِّن: رستگار و ديندار.

(دَنَّرَ) وَجْهُهُ تَدْنيراً: درخشيد روى او.

دُنِّرَ فُلانٌ: بسيار ديناردار شد.

دينار: سكه زر به وزن 18 نخود مطابق 81 گرم تقريبى.

/ 5263