فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
شانَ: بدنام كرد، رسوا كرد، عيب جوئى كرد.
شائِن: ننگين، خجلت آور.
مَشائِن - مَشان، ج: عيبها.
(شاهَهُ) شَيْهاً، ض: چشم زد او را.
اَشْيَه: كسى كه شوخ چشم است.
شَيوُه: كسى كه چشم زند يعنى شوخ چشم باشد.
(شاى): گياهى است به شكل.
شاى: چاى يا دم كرده آن.
اِبْريقُ شاى: قورى چاى.
حَفْلَةُ شاى: مجلس عصرانه، چاى خورى.
مِلْعَقَةُ شاى: قاشق چاى خورى.
شاة - شِياة، ج: گوسفند و نسبت به آن.
شاهِىّ و شاوى: (عرب به گاو وحشى هم گويد).
شَوِىّ - شُويهَة و شُوَيَّة: تضعيرهاى موارد فوق.