فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مَكانٌ مَصيف و مَصيُوف، اَرضٌ مَصيفَة و مَصيُوفَة: زمين و جاى تابستانى، بارانى تابستانى رسيده.

ناقَةٌ مَصيف و مَصيفَة: ماده شتر بچه دار.

رَجُلٌ مِصياف: مردى كه ازدواج نپذيرد.

اَرضٌ مِصياف - مَصاييف، ج: زمين باران تابستانى رسيده.

ناقَةٌ مَصيف و مَصيفَة: ماده شتر بچه دار.

مَصيف و مُتَصَيِّف و مُصطاف: جاى تابستانى، ييلاق.

(صيق) - صيقان، ج: گنجشك، عرق و خوى و بوى بد چهارپايان، چيز سرخ است داخل درخت خرما، گرد و غبار بالا رفته، بسيارى و كثافت، غبار، بانگ و فرياد.

صائِق: چسبنده.

(صاكَ) بِهِ الطّيبُ صيكاً،ض:بوى خوش گرفت جامه در بدن.

(صالَ) عَلَيْهِ صَيْلاً، ض: حمله كرد بر او.

صيلَ لَهُ كَذا: براى او اينچنين تقدير شده.

(صِيَّم): سخت استوار، گرد اندام.

(صين): معرب چين كشور معروف.

اُطلبُوا العِلمِ وَلَوبِالصين(حديث):علم بياموزيد اگرچه در چين باشد.

صَوانى - صينِيَّه واحد: ظروف چينى.

(صينِىّ): اهل و ظروف چين.

صينِيَّة - صَوانى، ج: سينى، سوزن در راه آهن.

/ 5263