بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مَظْهَر: جاى بالارفتن. بَعيرٌ مُظْهِر: شترى كه گرمى وسط روز به او رسيده، در وقت گرمى وسط روز آينده. مُظْهِر: صاحب ركاب، اسب سوار. مُظَهَّر: قوى پشت از شتران و غير آن. ظاهِر: صورى، برونى. ظاهِرُ الْبَلَد: اطراف شهر، حول و حوش. فِى الظَّاهِرِ: از قرار معلوم، ظاهراً. مِنَ الظَّاهِرِ: از خارج. ظاهِرى: خارجى. ظاهِرَة: عارضه، پديده. عِلْمُ الظَّواهِرِ الْجَوِّيَّة: هواشناسى. اِظْهار: فاش سازى، نمايش، آشكاركردن، اعلام. مَظْهَر: نماى بيرونى، منظر، پديده، نِمود. مَظاهِرُ الْحَيوة: تجليات زندگانى. مُظاهَرَة: پشتيبانى، كمك و يارى، تظاهرات اجتماعى. ظُهُور: صورت ظاهر نما، نِمود. حُبُّ الظُّهُور: خودنمائى. ظُهُورات: موقتى. (ظَيَّئَهُ) تَظْييئاً: اندوهگين گردانيد او را. ظَيْاَة: مرد احمق. (ظَىّ): انگبين.