فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
فيلُو سيپيد: دوچرخه پايى.
فيلُو لُوجِيا: علم زبان شناسى.
)فَيْلَق( فَيالِق، ج: لشكر بزرگ، مرد بزرگ.
)فَيِّم( - فُيُوم، ج: مرد سخت و توانا.
فَيْمان: عهد و پيمان.
)فانَ( فَيْناً، ض: آمد.
فَيْنَة - فَيْنات، ج: ساعت، وقت، حين.
فَيْنان - فَيْنانَة مؤنث: مرد نيكو و درازموى.
فينَة: وقت.
ما مِنْ مَوْلُودٍ اِلاَّ وَ لَهُ ذَنْبٌ قَدِ اعْتادَهُ الْفَيْنَةَ بَعْدَ الْفَيْنَةِ بَيْنُ الْفينَةِ وَ الْفَيْنَةِ: هيچ فرزندى نيست مگر آنكه خطايى دارد كه گاه گاه به آن عود مى كند.
فيه: دهان.
فِئَة: نرخ، قيمت.
فِيُونكَة: گره پروانه پاپيون.
اِفْيُون: شيره خشخاش، ترياك.
)تَفَيْهَقَ( فِى الْكَلامِ: پر حرفى كرد.
تَفَيْهَقَ فى مَشْيَتِهِ: تكبر كرد در راه رفتن.
فَيْهَق: وسيع از هر چيزى، ماده شتر پرشير.