بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(تامَتْهُ) الْمَراَةُ تَيْماً، ض: بنده خود كرد او را، رام و منقاد گردانيد. مُتَيَّم: رام و منقاد. تَيَّمَتْهُ الْمَراَةُ تَيْتيماً: زن بنده خود كرد او را و منقاد گردانيد. اَتامَتِ الْمَراَةُ: زن دوقلو زائيد - مُئْتِم، ص. اِتِّيام: ذبح كردن گوسفند تيمه. تَيْم: برده، بنده، اسير، غلام. تَيْمَة: گوسفندى كه در حالت گرسنگى ذبح كنند آن را، گوسفندان زائد از چهل رأس، گوسفند شيردار. تَيْماء: دشت و بيابان. اَرضٌ تَيْماء: زمين بى آب و گياه كه مردم در آن راه گم كنند و هلاك شوند يا زمين فراخ و وسيع. تيم: بازى كنان فوتبال. (تين) - تَيْنَة واحد: انجير تازه. تينَة: دُبُر. طُورُتيناء: همان طور سينا است. مَتانَة: زمينى كه در آن درخت انجير بسيار غرس كنند. تَيَّان: انجيرفروش. تينُ شَوْكى: انجير هندى خاردار. خُنْفَساءُ التّين: انجيرخوار. عُصفُورُ التّين: مرغ انجيرخوار. تينَة: درخت انجير، يك انجير. (تاهَ) تَيْهاً، ض: لاف زد و تكبر نمود. تائِه و تَيَّاه و تَيِّهان و تَيْهان، ص. تاهَ تَيْهاً و تِيْهاً و تَيهاناً: رفت به حال تحيّر و سرگردانى به هرجا. تاهَ قَصرُهُ: بلند و مرتفع گرديد ساختمان او. ما اَتْيَهَهُ: چه سرگردانست او. تَيَّهَهُ: ضايع و سرگردان كرد او را.