اسرارى ديگر از وضو - عرفان اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 4

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسرارى ديگر از وضو

عارف بزرگ ، سيد حيدر آملى پس از بيان وضو بر طبق مسائل شرعى و فقهى مى‏گويد :

وضو در نزد اهل راه پس از وضوى فقهى عبارت است از پاك كردن نفس از رذايل اخلاقى و برنامه‏هاى پست و فرومايه و پاك كردن عقل از افكار هلاك كننده و آنچه باعث گمراهى و گمراه كردن است و نيز عبارت است از پاك كردن سرّ درون از نظر به اغيار و پاك كردن تمام اعضا از كارهايى كه عقلا و شرعا ناپسند است .

اما افعال اين وضو :

در مرحله اوّل بايد مكلف به قلب و سرّش نيت كند كه كارى مخالف رضاى دوست انجام ندهد و تمام عباداتش براى حضرت يار خالص باشد ، چنانچه در قرآن مجيد آمده :

قُلْ إِنَّ صَلاَتِى وَنُسُكِى وَمَحْيَاىَ وَمَمَاتِى لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ [225] .

بگو : مسلماً نماز و عبادتم و زندگى كردن و مرگم براى خدا پروردگار جهانيان است * او را شريكى نيست ، و به اين [ يگانه‏پرستى ]مأمورم ، و نخستين كسى هستم كه [ در اين آيين ] تسليم [ فرمان‏ها و احكام ]اويم .

سرّ شستن روى

سپس روى قلب را از آلودگى تعلق به دنيا و آنچه در اوست بشويد كه دنيا جيفه است و خواهنده او سگ و خواهان و خواسته شده هر دو نجس‏اند ، به همين خاطر حضرت امام صادق عليه‏السلام فرمودند :

حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطيئَةٍ[226] .

دوستى با دنيا ريشه هر خطايى است .

و اميرالمومنين حضرت على عليه‏السلام فرمود :

يا دُنْيا . . . غُرّى غَيْرى لا حاجة لى فيك قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلاثا لا رَجْعَةَ فيها[227] .

اى دنيا ! . . غير مرا فريب بده . كه مرا به تو نيازى نيست ، تو را سه طلاقه كرده‏ام كه آن را بازگشتى نيست .

سرّ شستن دو دست

و شستن دو دست به اين است كه دست از نقود دنيا و جنس مربوط به دنيا و آخرت بشويد كه دو دست جز به اين نحو پاك نخواهد شد .

معناى شستن دست از دنيا و جنس و نقد آن جدايى محض از حرام دنيا و اكتفا به ضرورت و معناى شستن دست از آخرت ، بريدن طمع از نعمت‏هاى اوست كه عبد واقعى كسى است كه جز به خشنودى حضرت دوست به چيزى فكر نكند .

به قول نظام وفا :

  • به نام دوست گشاييم دفتر دل را زاشك چشم و ز خون جگر به هر فصلى امان ز برق نگاهش كه هر كجا كه گذشت به جز هواى تو نقشى دگر نمانده به دل به عشق كوش گرت عقده‏اى بود مشكل نظام مى‏رسد آن كس به ساحل مقصود كه زير پاى نهد موج‏هاى حايل را

  • به فرّ عشق فروزان كنيم محفل را خوش آب و رنگ توان داشت غنچه دل را بسوخت خرمن و بر باد داد حاصل را كه زان زدوده‏ام انديشه‏هاى باطل را كه عشق باز كند عقده‏هاى مشكل را كه زير پاى نهد موج‏هاى حايل را كه زير پاى نهد موج‏هاى حايل را

/ 244