عرفان اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 4

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين بود نوع لباس‏هايى كه قرآن براى فرزندان آدم اسم مى‏برد ، چه نيكوست كه اين چند روزه كوتاه عمر را ملبس به لباس تقوا شويم و از لباس ظاهر هم جهت عبادت و خدمت به خلق و شكر حضرت حق استفاده كنيم و از لباس طبيعى هم براى رضاى دوست بهره بگيريم تا در جهان آخرت از لباس بهشتى بر ما بپوشانند و از لباس عذاب در امان بمانيم .

سراج قمرى شاعر پرمايه قرن ششم در مقام نصيحت انسان مى‏گويد :

  • اى باز پس فتاده‏تر از جمله جهان از راه باز مانده‏اى بى‏نور و خاكسار امروزه راه راست نيارى شدن دلير آخر چگونه طاقت درد سفر بود پيرى برانده است جوانيت هم چو دود مانند شمع شعله شيب است بر سرت چون از سرت سپيده برآمد سپيد شد پيرى چو خاك بر سرم افشاند شد يقين آتش چو مرد يا به ستم يا به طبع خويش بر فرق او زمانه كند خاك در زمان

  • هين راه پيش گير كه رفتند همرهان چون آتشى كه باز بماند زكاروان فردا ره صراط سپردن كجا توان آن را كه درد سر بودش بوى بوستان رانده شود زشعله آتش بلى دخان زان زرد وتن ضعيفى چون موى وريسمان گلگونه مى ار سيهش كرد خان و مان كان آتش جوانى من مرد بى‏گمان بر فرق او زمانه كند خاك در زمان بر فرق او زمانه كند خاك در زمان

خداوندا ! ما فرزندان ضعيف و ناتوان آدم را از قيد اسارت تن برهان كه هركس اسير تن شد ، بزرگ‏ترين خيانت را به ابديت خويش كرد و از تمام حقايق و فضايل و حسنات الهى محروم گشت . بارالها ! اسير تن ، پست‏ترين و زبون‏ترين موجود اين كره كوچك خاكى است ، موجودى است كه تمام درهاى رحمت و مغفرت را به روى خويش بسته است !!

خداوندا ! اسيران تن و بردگان شكم و شهوت ، از حيات چه فهميدند و از هستى كه خير محض است ، چه خيرى ديدند و از عنايات و الطاف خاصه تو چه بهره‏اى بردند ؟

صد و بيست و چهار هزار پيغمبر بزرگوار تو ، امامان عزيز ، مصلحان ، انديشمندان ، عارفان ، حكيمان ، براى هدايت انسان چه فريادها كه نكشيدند و چه حكمت‏ها كه از خود بروز نداند و چه جان‏هاى شيرين كه در اين ميدان زندگى براى بيدارى انسان نثار راه تو نكردند ، ولى اين بدبخت اسيران تا آخر عمر انگار كر و كور زيستند و گويى در اين خط پرفيض هستى خبرى و ندايى و صدايى نبوده و برقى براى روشن شدن محيط زندگى اينان ندرخشيده .

اين بيچاره‏ها چه با فضاحت زندگى كردند و چه تهيدست و دست خالى و بدون برداشت محصول مثبت از حيات و زندگى روز و شب گذراندند ، اينان بالاترين مايه وجود را كه عمر است و در درياى خلقت گوهرى پرقيمت‏تر از آن يافت نمى‏شود با شيطان معامله كردند ، ولى در مقابل از اين دشمن غدار و ديرين انسانيت چيزى نگرفتند !

/ 244