عرفان اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 4

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خانه را براى خود و زن و فرزند محل تربيت ، فضيلت ، كرامت ، همت ، درستى ، عبرت آموزى و عبادت قرار دهيد .

سعى كنيد از خانه شما ، افرادى پاك ، خوش اخلاق ، درستكار ، بصير ، بابينش بيرون بيايند .

خانه را مركز توجه حضرت معبود قرار دهيد ، خانه بايد خانه اسلام و خانه قرآن و خانه انبيا و خانه اهل بيت وحى باشد .

سعى كنيد فضاى خانه شما از غيبت ، دروغ ، خطا ، گناه ، مهمانى هاى خلاف شرع و وسايل معصيت خالى باشد .

اهل خانه بايد اهل اللّه بوده و چون بيرون مى‏روند ، فضايل و حسنات را با خود به بيرون برده و به ديگران منتقل كنند .

خانه از آن خانه‏هايى نباشد كه هر ساعت و هر لحظه و هر روز و هر شب از دست ساكنانش به حضرت دوست بنالد و بگويد : خداوندا ! من از اعظم نعمت‏هاى تو هستم كه در دست اين مردمم ، ولى شاهد باش كه اهل من از من در راه مخالفت و جنگ با تو بهره بردارى مى‏كنند !!

سعى كنيد به فرموده رسول اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، خانه شما براى اهل سماوات هم چون درخشنده‏ترين ستاره براى اهل زمين بدرخشد .

در خانه خود ساعتى در هر شب ، در آن وقتى كه همه خواب‏اند و مشغول استراحت ، با حضرت دوست خلوت كنيد و بر عمر گذشته اندوه خورده و اشكى بريزيد كه آن قطعه از زمين در قيامت به نفع شما شهادت دهد .

وقتى به خانه و بيرون خانه و تمام دنيا و مافيها به نظر وسيله بنگرى و توجه داشته باشى كه آنچه در دست توست از دستت مى‏رود ، از تعلق قلبى و محبت خارج از حد نسبت به آن‏ها آزاد مى‏شوى و به جاى افتادن در موج خطرناك گناه ، پروانه‏وار به دور معشوق حقيقى به گردش آمده و دائم نسبت به حضرت او احساس فقر و نياز و احتياج كرده از ضربه و زيان و خسارت استغنا كه بدترين مرض و مهلك‏ترين آفت است ، دور خواهى ماند و با قدرت احساس فقر نسبت به حضرت حق به آن جايى خواهى رسيد كه دست ملك مقرب از آن كوتاه است .

به قول عارف نيشابورى :

  • در كلاه فقر مى‏بايد سه ترك گر كلاه فقر خواهى سر ببر اين كلاه بى‏سران است اى پسر شعر وشرع وعرش از هم خاستند ترك دنيا گير تا سلطان شوى باچنين عمرى‏كه بيش ازبرق نيست كار بيرون است از تصوير تو كاملى گفت است مى‏بايد بسى يا كه بايد عقل بى‏حد و قياس تا شود خاموش يك حكمت شناس

  • ترك دنيا ترك عقبا ترك ترك از خود و هر دو جهان يك سر ببر كى دهندت تا تو مى‏نازى به سر اين دو عالم زين سه حرف آراستند ورنه گر چرخى تو سرگردان شوى گر بخندى ور بگريى فرق نيست چند جنبانم سر زنجير تو علم و حكمت تا شود گويا كسى تا شود خاموش يك حكمت شناس تا شود خاموش يك حكمت شناس

/ 244