عرفان اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 4

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود :

هركس به مسجدى از مساجد خدا براى نماز جماعت برود ، براى هر قدمى كه برمى‏دارد هفتاد هزار حسنه منظور شود و به همان اندازه درجاتش بالا رود[318] .

عَنِ النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قالَ : يَجى‏ءُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَلاثَةٌ يَشْكُونَ : الْمُصْحَفُ ، وَالْمَسْجِدُ ، وَالْعِتْرَةُ ، يَقُولُ الْمُصْحَفُ : يا رَبِّ حَرَّفُوني[319] وَمَزَّقُوني وَيَقُولُ الْمَسْجِدُ : يا رَبِّ عَطَّلُوني وَضَيَّعُوني ، وَتَقُولُ الْعِتْرَةُ : يا رَبِّ قَتَلُونا وَطَرَدُونا وَشَرَّدُونا ، فَأَجْثُوا لِلرُّكْبَتَيْنِ فِى الْخُصُومَةِ فَيَقُولُ اللّهُ لي : أَنَا أَوْلى بِذلِكَ[320] .

رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود : در قيامت ، سه چيز به حضرت حق شكايت برند :

قرآن ، مسجد ، عترت .

قرآن مى‏گويد : پروردگارا ! مرا از نظر معنى تغيير داده و پاره كردند . مسجد مى‏گويد : پروردگارا ! مرا بيكار گذاردند و ضايع نمودند . عترت مى‏گويد :

الهى !

ما را كشتند و راندند و آواره كردند . پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏فرمايد : من براى احقاق حق اين‏ها در پيشگاه حضرت حق زانو مى‏زنم . خداوند مى‏فرمايد : من به محاكمه خائنان به اين سه برنامه سزاوارترم .

در شرح اين حديث آمده :

مراد از مصداق كامل مسجد در اين روايت مسجد پيغمبر است كه در زمان آن حضرت مركز حكومت اسلامى بود و بايد از آنجا عدالت و احكام حقيقى قرآن به همه جاى جهان پراكنده شود .

و مصداق كامل طرف خصومت اين سه چيز غاصبين خلافت اسلام‏اند كه قرآن مجيد را به رأى خود تفسير كردند و احكام آن را كه متضمن نظام عدالت عمومى بود پاره پاره كردند و استفاده از مزاياى آن را به عرب و اشراف قريش و بنى اميه اختصاص دادند و ديگران را محروم كردند . با اين كه قرآن ، برابرى و برادرى را براى همه بشر آورده و همه نژادها و تيره‏ها در پيشگاه او برابر و فضيلت وابسته به تقوا است .

پاره پاره شدن احكام الهى قرآن در حقيقت پس از مرگ پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به دست غاصبين شروع شد و خليفه دوّم در طول خلافت خود جامعه اسلامى را طبقه طبقه كرد :

عرب‏ها را طبقه اشراف قرار داد و بر سر مردم مسلط ساخت ، قانون هايى وضع كرد كه مسلمانان غير عرب را از حقوق اجتماعى اسلامى محروم كرد و به هم دستى همكاران و احزاب هم فكر خود نظامات عمومى اسلامى را تكه تكه كرد و در دوران بنى‏اميه كه با حكومت عثمان آغاز شد ، نظريات خليفه دوّم به اوج ترقى رسيد و بنى‏اميه در دوران صد ساله حكومت خود آن نظريات را قانون اساسى خود قرار دادند !!

بنى‏اميه در آن نظريات به اندازه‏اى پافشارى كردند كه قرآن و اسلام و مساجد و عترت به كلى تنهاى از جامعه ماندند و جز سلطنت غاصبانه و ديكتاتورى به وسيله نژاد بنى‏اميه و سپس بنى‏عباس براى مسلمانان چيزى نماند !! حتى ظاهر قرآن در زمان عثمان سوزانده شد و در زمان وليد ، قرآن مجيد تيرباران و تكه تكه گشت .

/ 244