4 ـ كشتن هواهاى نفس و دورى از شهوات - عرفان اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 4

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سلطان ولد براى روشن ساختن مطلب ، تمثيلى زيبا آورده است :

  • ساده مردى بود در يك مدرسه روز و شب در حجره گفتى اى خدا ديگران در حجره‏ها پهلوى او پر شده از بانگ هريك صحن و بام بحث ايشان را مدرس مى‏شنيد روز و شب تا بيند ايشان در جهاد حرصشان چونست در تحصيل‏ها او همى گفتى همه شب كاى خدا پس مدرس گفتش از روزن كه هان او چنان پنداشت كان گفت از خداست گشت از آن پس روز و شب مشغول او خواندن و تكرار او بسيار كرد بعد اندك مدت اندر علم دين گشت او دانا و استاد گزين

  • احمقى بى‏حاصلى پر وسوسه عالمم گردان و بر من در گشا جمله در تكرار بودند و غلو جمله در بحث اصولين و كلام بر در و بر بام هريك مى‏دويد چون همى‏كوشند در علم و رشاد تا از ايشان كيست افزون در ذكا عالمم ساز و بزرگ و مقتدا روز و شب تكرار كن درست بخوان حرص تحصيلش ز جان چون موج‏هاست همچو ياران ديگر در جستجو پند را بشنيد و با آن كار كرد گشت او دانا و استاد گزين گشت او دانا و استاد گزين

باز مى‏گويد : خواجه‏اى براى خريدن غلام به بازار رفت ، يكى از غلامان ، بسيار از خود تعريف كرد و گفت : من محاسن زيادى دارم و يكى از آن‏ها اين است كه نيازهاى خواجه را بدون آن‏كه بگويد درك مى‏كنم .

خواجه او را خريد و به خانه برد . پس از چند روزى خواجه تشنه شد ، اما هرچه منتظر نشست غلام آبى نياورد . بر غلام بانگ زد كه تشنه‏ام آبى بياور ، اما او پاسخ نداد و حركتى نكرد ، تا آن كه خواجه از تشنگى برخاست و كوزه‏اى آب را به چنگ آورد و نوشيد ، آن گاه غلام گفت :

اى خواجه ! اكنون بر من معلوم شد كه تشنه‏اى زيرا علامت نياز به چيزى حركت در رفع آن است .

4 ـ كشتن هواهاى نفس و دورى از شهوات

در وجود آدمى دو نيروى متضاد فرمانرواست .

نخست نيرويى كه اعمال نيك و شايسته را در نظر آدمى جلوه مى‏دهد و عارفان بر اساس اصول الهى آن را عقل نام نهاده‏اند و ديگر نيرويى كه از آن تعبير به نفس و هواهاى آن شده كه در برابر آن نيروى ايزدى است و اين نيرو راهبرنده به شهوات و بدى ها است و در حقيقت نيروى شيطانى و اهريمنى به شمار مى‏رود .

نفس ، تمايلات حيوانى را در وجود آدمى مى‏آرايد و آن گونه كه كودكان را با شيرينى مى‏فريبند ، انسان را به راه نادرست مى‏كشاند كه پايان آن جز تلخى و رنج نخواهد بود !!

/ 244