تا بارگاه معبود
آرى ، پاكان و صديقان را اوصافى ديگر و حيثيت و هويتى غير آن است كه ديگران را ، پاكان و صديقان را قلبى و روحى و نفسى و عملى غير عموم است .اينان از هنگام شروع بيدارى و بينايى به تصفيه تمام وجود برخاستند و در خانه هستى خود غيرى باقى نگذاشتند ، كمال ذلت را يافتند تا عزيز شدند ، كمال خضوع و خشوع را آوردند تا سرور و امير گشتند ، به مرگ اختيارى مردند ، تا زنده شدند ، حقيقت بهشت و جهنم را در اعمال يافتند ، تا از جهنم براى ابد آزاد و مستعد ورود به بهشت الهى در قيامت شدند .جلال و جمال و كمال و حقيقتى جز حضرت احديت نيافتند و آنچه غير او يافتند ، از شؤون حضرت دوست يافتند و تا اينگونه نمىشدند به بساط خدمت راه نمىيافتند و اذن مجالست براى جلوس در مقام قرب نمىيافتند .سعيد الدين سعيد فرغانى در « شرح تائيه ابن فارض » در شرح اين بيت كه به عنوان مقول قول حق است :أَتَيْتَ بُيُوتا لَمْ تَنَلْ مِنْ ظُهُورِها وَأَبْوابُها عَنْ قَرْعِ مِثْلِكَ سُدَّتْ وَأَبْوابُها عَنْ قَرْعِ مِثْلِكَ سُدَّتْ وَأَبْوابُها عَنْ قَرْعِ مِثْلِكَ سُدَّتْ