رحمت و فضل الهى
از آيات كريمه قرآن و روايات استفاده مىشود كه اگر عبد از روى تسليم و اخلاص به اجراى فرمان حضرت دوست اقدام كند و از كباير اجتناب نمايد ، يا اگر به اغواى شيطان و اضلال هواى نفس مرتكب كباير شده ، به پيشگاه مقدس حضرت او توبه آورد و سر اقرار ظلم به نفس و ذلت و خضوع بر خاك آستان گذارد ، بدون هيچ ترديد و بدون هيچ شك و ريب و بهطور قطع و يقين مورد رحمت و فضل حضرت جانان قرار مىگيرد و خداوند با اينكه فعال ما يشاء و فعال ما يريد است با عدل با او معامله نخواهد كرد ؛ زيرا اگر با بندگانش با عدل معامله كند براى احدى حتى مقربين چيزى نخواهد ماند كه عبادت كل موجودات را اگر روى هم بريزند و يك جا بخواهند تقديم محضر مقدس او كنند ، لايق و شايسته آن بزرگوار و خالق مهربان نيست . كه تمام عبادات ما با همه رنجى كه براى اقامه آن بردهايم ، در مقابل عنايات و الطاف او قابل سخن نيست .تمام عبادات ما با همه مشقتى كه براى برپا داشتنش كشيديم در برابر عظمت بىنهايت در بىنهايت او پشيزى نيست و بلكه معصيت است .كدام موجود ـ با هر قدرت و عظمتى كه داشته باشد ـ مىتواند حقّ عبادت آن جناب را به جاى آورد ؟!و اصولا در برابر عظمت و بزرگى او كدام موجود را عظمت و بزرگى هست ؟ كه تمام عالم وجهان هستى و كليه موجودات خلقت در برابر او هم چون نقطه صفر در برابر وجودى بىنهايت در بىنهايت است .تنها كارى كه ما بايد در پيشگاه مقدس او انجام دهيم ، اقرار به كوچكى و حقارت و عظمت و بزرگى اوست و به خصوص بر ما واجب است از خود و همه شؤون خود چشم پوشيده و فقط به عظمت و جلال آن جناب خيره شويم كه به قول عارف وارسته ، فيض بزرگوار :خدايا مرا از من آزاد كن سرم را به ياد خودت زنده كن به روى خودت باز كن ديدهام خرابم كن از مستى و بى خودى به فردوس اعلاى راهى نما درونم به اسرار معمور دار ز شيطان و نفسم پناهى بده بس اندوه و غم بر سر هم نشست بود فيض در بند خود تا به كى خدايا دلى از من آزاد كن ضميرم به عشق خود آباد كن روان مرا منبع ياد كن دلم را به نظارهات شاد كن وجودم به ويرانى آباد كن به علم لدنيم ارشاد كن برونم به طاعات آباد كن زجور اعدايم آزاد كن گشادى بده سينه را شاد كن خدايا دلى از من آزاد كن خدايا دلى از من آزاد كن