انسان با وجدان وقتى تاريخ رقّت بار جنس مؤنث را مىخواند و هنگامى كه تاريخ جناياتى كه بر اين موجود پاك سرشت رفته مطالعه مىكند ، از شدت ترس و خجالت بر خود مىلرزد !ملتهاى جدا از مكتب الهى در هيچ زمينهاى با جنس مؤنث رفتار درست و صحيح نداشتند و قضاوت آنان نسبت به اين موجود شريف و اعمال و رفتارى كه در برابر او داشتند از حدود آدميت و كرامت و شرف خارج بود !!در اين زمينه كتابهاى زيادى در شرق و غرب و به خصوص به وسيله متفكران مسلمان نوشته شده و توضيح وضع زن از حدود اين رساله خارج است ، ولى به تناسب نظر اسلام درباره جنس زن و لباس و زينت او و اينكه به چه كسانى محرم است و به چه افرادى نامحرم است و بر او حرام است خود را در معرض تماشاى آنان قرار دهد ، لازم مىدانم دورنمايى از زندگى او را در ميان اقوام از حق بىخبر در اين جزوه و نوشتار بياورم ، تا بر خوانندگان عزيز معلوم شود كه تنها مكتبى كه شخصيت والاى زن را در تمام شؤون و جهات حيات حفظ كرده و علاقه شديد به تكامل اين جنس در راه الهى دارد ، مكتب حياتبخش و سعادت آفرين اسلام است .در كتب زيادى كه در اين زمينه نوشته شده[46] مىخوانيم :ملل بىخبر از مكتب وحى درباره زن مىگفتند : زن وسيلهاى است براى اداره زندگى مرد كه هم چون يكى از وسايل در اختيارش گذاشته شده و وظيفه او تهيه كردن اسباب خوشى و هوس رانى مرد و زاييدن فرزند و خدمت در خانواده است !!براى اين جنس ، خواندن و نوشتن ، تعليم و تعلم و فهميدن خطرناك است ، از خانه بيرون رفتن او مطلقا موجب فساد است ، براى او جايى بهتر از چهار ديوار خانه نيست ، نبايد هيچ گونه اختيارى داشته باشد ، در برابر مرد ـ كه فعال ما يشاء است ـ بايد موجودى بىاراده باشد !در ممالك مسيحى كار تفريط در نظريه نسبت به جنس زن به جايى رسيده بود كه مىگفتند :زن را بايد مانند دهان سگ دهنه بند زد و مىگفتند : روح زن از روح ملكوتى جداست و بحث داشتند كه آيا روح او بشرى هست يا نه ؟!در آفريقا زن ، حكم كالا و ثروت را داشت و براى مرد به منزله گاو و گوسفند بود . هركس زن بيشترى داشت در حقيقت ثروتمندتر بود ، خريد و فروش زن و بكار گرفتن او براى شخم زدن زمين امرى عادى بود !در كلده و بابل ، زنان را مانند ساير كالاها مىفروختند و هر سال بازارى براى اين كار داشتند كه دختران به سن ازدواج رسيده را بفروشند .