بدترين لباس - عرفان اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 4

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بدترين لباس

امام صادق عليه‏السلام در اين قسمت از روايت مى‏فرمايد :

لباست لباسى نباشد كه تو را به گناه خودپسندى ، ريا ، تظاهر ، مباهات بر ديگران ، فخر فروشى ، آلوده كند كه تمام اين پليدى‏ها آفت دين و موجب سنگدلى است .

آفات لباس باطن

عجب : عبارت از خود برتر ديدن ، خود پسنديدن ، از خود راضى بودن است و دارنده اين صفت فرديست احمق و موجوديست نادان ؛ زيرا انسان از خود چيزى ندارد و مالك ذره‏اى از ذرات نيست ، آنچه دارد از خدا است و در كنار سفره‏اى از بركت عباد شايسته الهى نشسته ، به كدام برنامه خود را برتر مى‏داند ، به كدام ملكيت و كدام برنامه مستقل خود را پسنديده و با كدام عمل و مسئله از خود راضى است ؟ !

مملوك و عبد كه از خود چيزى ندارد ، موجودات نسبت به وجود حضرت او عدم محضند و هستى آن‏ها تابع هستى اوست ، به اراده او زنده‏اند و به اراده او مالك وسائلى بسيار ناچيزند ، براى انسان چه جاى عجب و خودپسندى است ؟

خودپسند احمق و نادان و جاهل و نفهم است ، دو متر پارچه بى‏ارزش كه از لعاب دهان كرمى يا بوته گياهى ، يا پشم گرده حيوانى به دست آمده در مقابل عظمت اشياى هستى چيست ؟

كه انسان با پوشيدن آن خود را بپسندد يا از خود راضى شود ، لباسى كه در غسّال خانه از تن بيرون مى‏كنند و براى اين‏كه ديگران از پوشيدن آن آلوده نشوند آن را مى‏سوزانند !!

ريا : عبارت است از خودنمايى و جلب خشنودى مردم به واسطه آن خودنمايى ، انسان مگر از خود شخصيتى دارد تا خود را بنماياند ، ممكن در برابر واجب قابل حرف نيست ، موجودى كه ابتدايش نطفه و پس از آن مقدارى گوشت و پوست و استخوان و سپس در خانه قبر جيفه‏اى بيش نيست ، جاى خودنمايى و جلب خشنودى ديگران برايش وجود ندارد ، تو و ديگران كسى نيستيد كه خود را به يكديگر بنمايانيد و خشنودى يكديگر را جلب كنيد ، مگر مردم كارگردان امور حيات تواند كه براى جلب نظر آنان لباس به تن كنى و خود را با لباس عالم و عابد و زاهد و سردار و قوى و دولتمرد جلوه دهى و دل آنان را به خود مايل نمايى ؟!

تزيّن : براى كه خود را مى‏آرايى ؟ براى كه خود را جلوه مى‏دهى ؟ با لباس براى كه آرايش مى‏كنى و آراسته مى‏شوى ؟ اگر براى غير محرم اين كار را مى‏كنى در حقيقت زمينه ارتباط نامشروع فراهم مى‏كنى و اگر نظرى ندارى پس كار بيهوده مى‏كنى ؛ در هر دو صورت ، وقت و عمر عزيز خود را به آلودگى و بيهودگى صرف مى‏كنى و از تو انسان صاحب عقل و وجدان و صاحب قلب و روح زمينه‏سازى گناه و عمل بيهوده بسيار قبيح است .

مفاخره : بزرگى به يكديگر فروختن دليل بر آلودگى باطن است ، مگر ما بزرگيم كه به يكديگر بزرگى بفروشيم ؟ ! ما نسبت به عظمت ظاهرى قابل گفتگو نيستيم و نسبت به عظمت معنوى عالم اصلا قابل حرف نيستيم ، اگر هم بزرگى در ما باشد فقط از جنبه معنوى مى‏تواند باشد ، آن هم عنايت خداست ارتباطى به ما ندارد ، چون هرچه خير است از ناحيه او به ما مى‏رسد ، ما مالك خير نيستيم ، « بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ »[57] .

بنابراين جايى براى بزرگى فروشى به يكديگر نداريم و علتى براى مباهات بر يكديگر تا ابد در وجود ما نيست .

/ 244