عرفان اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 4

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آرى ، پس از شناخت مهالك و آفات دنيا براى عجب و كبر و ساير صفات رذيله جايى نمى‏ماند ، در اين حال از معاصى مانند گوسپندى كه از گرگ فرار مى‏كند ، مى‏گريزد و در تواضع و پشيمانى و حيا به روى خود باز مى‏كند .

[ وَيَجْتَهِدُ فى أَداءِ أَوامِرِهِ وَاجْتِنابِ نَواهيهِ طَلَبا لِحُسْنِ الْمَآبِ وَطيبِ الزَّلْفِ وَيَسْجُنُ فى سِجْنِ الْخَوْفِ وَالصَّبْرِ وَالْكَفِّ عَنِ الشَّهَواتِ إِلى أَنْ يَتَّصِلَ بِأَمانِ اللّهِ فى دارِ الْقَرارِ وَيَذُوقَ طَعْمَ رِضاهُ فَإِنَّ الْمُعَوَّلَ عَلى ذلِكَ وَما عَداهُ لاشَى‏ءَ ]

پس از شناخت دنيا و صورت و سيرت و محصول آن ، براى اداى واجبات حق و دورى از نواهى آن جناب ، جهت عاقبت بخيرى و رسيدن به درجات عاليه به كوششى سخت برخواهد آمد و نفس سركش و طاغى را در زندان ترس از مقام حق و پايدارى در اعمال صالح و اخلاق حسنه و خوددارى از شهوات حبس خواهد كرد ، تا اتصال به امان حق در دارالقرار آرام گيرد و طعم خشنودى دوست را بچشد كه تنها ماندنى از انسان همين عبادت و اطاعت است و غير آن چيزى نيست .

مگر اداى واجبات و به خصوص ترك محرمات كار ساده‏اى است ، اداى فرائض و كناره‏گيرى از معاصى مهم‏ترين كارى است كه در دوره تاريخ بشر انجام داده و تمام انبياى خدا و ائمه طاهرين عليهم‏السلام به همين خاطر به سوى انسان فرستاده شدند كه انسان حيات و زندگى خويش را منطبق بر فرمان‏هاى حضرت حق قرار دهد.

اگر همه به دستورهاى انبيا و ائمه عليهم‏السلام آگاه شوند و همه پس از آگاهى در مقام عمل برآيند ، به قسمت اعظمى از مشكلات مادى ، خانوادگى ، اجتماعى و معنوى جامعه خاتمه داده خواهد شد .

اگر زندگى و شؤونش را در اين ناحيه قرار دهيد ، از لذتى برخودار خواهيد شد كه مافوق آن تصور نيست ، علاوه حركت مثبت شما ابدى خواهد شد و از لحظه به لحظه اين حركت عشقى به شما دست مى‏دهد كه حتى ملائكه از درك آن عاجزند ؛ اين راه ، راه خداست و اين منزل ، منزل عشق است و آن را پايانى نيست .

از سيد برهان الدين محقق ، شيخ مولانا پرسيدند : راه خدا را حدّى و آخرى هست ؟

فرمود : راه را آخر هست ، اما منزل را پايانى و كرانى نيست ؛ زيرا راه خدا تويى و تو را واجب است كه از خود و هستى بگذرى ، لابد كه اين را آخرى هست الا چون به حق رسيدى طلب و سير حقيقى آن است كه بعد از يافت ، راه وصال را پايان نيست ، اولين را كه از خودى گذشتن است «سير الى اللّه» گويند و آخرين كه بعد از وصل است «سير فى اللّه» خوانند .

  • پس يقين دان راه بعد وصل هوست سير الى اللّه را بود پايان و حد اين چنين سيرى فن آن بنده است مرده را كش سيل هر سو مى‏برد سير سيل است آن و مرده بى‏خبر هم چنين چون بنده مرد از هست خود غير حق بعد از فنا در كار نيست پس بود در راه وصلت سير حق غير سير حق مدان آن سير را زو ببين آن طاعت و آن خير را

  • اوليا را راه اندر عين اوست سير فى اللّه را نه حد باشد نه عد كاو زخود مرده است و از حق زنده است او ندارد زآن خبر جو مى‏برد مى‏رود بر روى آب اى نامور او نماند و گشت فانى در احد يار حق حقست و حق را يار نيست اوست تنها كژ مخوان اينجا ورق زو ببين آن طاعت و آن خير را زو ببين آن طاعت و آن خير را

/ 244