2 ـ قول صدق - عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس سخنور بايد آن چنان بگويد كه او را درست و راستگو بيابند و نيز بى‏غرض و خير خواه بجا بياورند ، مردم چون كسى را درست و بى‏غرض و خيرخواه بدانند البته از روى رغبت و ميل به او گوش مى‏دهند ؛ زيرا معتقدند كه بر نفع ايشان سخن مى‏گويد و از شنيدن آن سود خواهند برد .

پس از درستى و راستى و خيرخواهى و بى‏غرضى ، چيزى كه گوينده را نزد شنونده معتمد مى‏سازد اين است كه او را در آنچه مى‏گويد دانا و بصير ببينند و با تجربه و متين بجا بياورند و جلف و سبكبارش ندانند .

پس بايد به اين صفات شناخته شده باشد ، يا لااقل گفتار و احوالش بر اين امور گواهى دهد كه سخنش معقول و از روى فهم و دانش است و دليل و برهان مى‏آورد و سند و مدارك بدست مى‏دهد و اعتراضات را پيش‏بينى مى‏كند و جواب مى‏دهد و اگر جز اين باشد سخنش محل اعتنا نخواهد بود و وقعى به آن نخواهند گذاشت ، چه مردم به خوبى آگاهند كه تا راه دان نباشى كى راهبر شوى .

و نيز همه مى‏دانند كه كورى عصا كش كور دگر نتواند شد .

از چيزهايى كه در سخنورى از مردم دلربايى مى‏كند خوشخويى است ، سخن‏گوى بدخوى بى‏شرم و زشت‏گفتار كه كلامش زننده باشد دل‏ها را مى‏رنجاند و خاطرها را متغيّر مى‏سازد و اگر حرف حق هم بزند به او نمى‏گروند .

بايد او را مهربان و با گذشت و كوچك و بزرگ‏منش و پر حوصله و كم شهوت و خوش لهجه بيابند ، مخصوصاً شكسته نفسى و فروتنى در او ببينند ، چه اگر به كبر و غرور با مردم سخن بگويد و خودپسندى و خودستايى كند ، عزت نفس ايشان را مى‏رنجاند و از او بيزار مى‏شوند .

مقصود اين نيست كه گوينده خود را بى‏جهت خوار و خفيف كند و تن به ذلت و پستى دهد وليكن وقر و سنگينى چيز ديگرى است و تفَرعن و گنده دماغى و خودخواهى چيز ديگر .

2 ـ قول صدق

أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوْا وَأُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ [16] .

اينانند كه [ در دين‏دارى و پيروى از حق ]راست گفتند ، و اينانند كه پرهيزكارند .

سخن راست ، سخن آسان و سهلى نيست و شمار راستگويان هم در جهان زياد نيست ، به فرموده اهل فن سخن راست ، عبارت از سخن مطابق با حقيقت است و آن سخنى است كه دل و قلب همراهش باشد و با آنچه در خارج است هم‏آهنگ و همراه و مطابق باشد .

ما تا زنده‏ايم در برابر حق و خلق قرار داريم و نسبت به حضرت ربّ و مردم اعم از پدر و مادر و زن و فرزند و اقوام و دوستان و آشنايان و ساير افراد مسؤوليم .

در صورتى كه در حد قدرت خويش آراسته به حقايق الهى باشيم با خلق خدا اعم از نيك و بد به صداقت روبرو شويم و هيچ قصدسويى نسبت به احدى نداشته باشيم و در تمام شؤون زندگى از حدّ و حق خويش تجاوز نكنيم ، در اين حال گفتار و كلاممان با حضرت حق به وقت گفتن « اياك نعبد » و با مردم به وقت هر گفتارى راست و بدين معنى راستگو هستيم ، با اين بيان ملاحظه كنيد و حتى در خود فكر نماييد كه سخن راست چقدر كم و راستگو چه اندازه قليل است ! !

راستى ، حقيقتى است كه دانايان راه گفته‏اند : محصولش نجات در دنيا و آخرت است و كراراً قرآن مجيد منفعت قيامت را وقف راستگويان و راست كرداران مى‏داند .

سخن غير راست جز مكر و حيله و خدعه و فريب و ظلم و خيانت چيزى نيست .

از آيات قرآن مجيد استفاده مى‏شود كه جاى سخن راست همه جاست و البته به اين نكته بسيار مهم هم بايد توجه داشت كه دروغگويى حرام ولى راستگويى واجب نيست ، به اين معنى كه هر حرف راستى لازم نيست همه جا اظهار شود كه در اظهار آن چه بسا اسرار مسلمانان و مملكت اسلامى به باد رفته و يا آبروى انسان محترمى لطمه ببيند ، در اين گونه موارد سكوت و صمت واجب و خوددارى از كشف سرّ لازم است .

بياييد در تمام امور چنانچه دستور داده‏اند ، دست به دامان صادقان عالم شويم و در خوى و كردار متخلّق به اخلاق آنان شويم كه راه نجاتى جز اين نيست .

3 ـ قول عدل

وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى [17] .

و هنگامى كه سخن گوييد ، عدالت ورزيد هر چند درباره خويشان باشد .

/ 215