مشورت در امور دنيايى - عرفان اسلامی جلد 10
لطفا منتظر باشید ...
وَقالَ رَسُولُ اللّه صلىاللهعليهوآله : مَامِنْ رَجُلٍ يُشاوِرُ اَحَداً اِلاّ هُدِىَ اِلَى الرُّشْدِ[257] .
رسول اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود : مرد با كسى مشورت نمىكند ، مگر اين كه به رشد و عاقبت نيكو مىرسد .
قالَ عَلىّ عليهالسلام : حَقٌّ عَلَى الْعاقِلِ أنْ يُضيفَ اِلى رَأيِهِ رَأىَ الْعُقَلاءِ وَيَضُمَّ اِلى عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُكَماءِ[258] .
انصاف اين است كه عاقل راى عقلا را به رأى خود اضافه كند و علوم حكما را به علمش بيفزايد .
پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله به على عليهالسلام فرمود :
با ترسو مشورت مكن كه راه خروج از مشكل را بر تو تنگ مىكند با بخيل مشورت منما كه تو را از رسيدن به هدف باز مىدارد ، با حريص مشورت مكن كه شرّ و بدى را در برابرت جلوه مىدهد[259] .
على عليهالسلام مىفرمايد :
با دروغگو مشورت مكن كه او مانند سراب است دور را نزديك و نزديك را دور مىنماياند[260] .
و نيز آن حضرت فرمود :
با آنان كه خدا ترسند مشورت كن تا به رشد برسى[261] .
رسول اسلام صلىاللهعليهوآله مىفرمايند :
مشورت با عاقل ناصح ، رشد و بركت و توفيق الهى است ، چون عاقل ناصح راهنمايى كرد ، مخالفت مكن كه در آن مخالفت رنج و سختى خواهد بود[262] .
حضرت زين العابدين عليهالسلام مىفرمايد :
مشورت كننده را راهنمايى كن كه اين امر اداى حق نعمت است[263] .
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد :
اگر قاتل على مرا بر چيزى امين بخواهد ، يا از من طلب نصيحت كند ، يا مرا طرف مشورت خود قرار دهد و من در مقابل خواستههايش اراده قبول داشته باشم حق امانت را نسبت به او مراعات مىكنم[264] .
على عليهالسلام مىفرمايد :
هر كس در مشورت نسبت به مسلمانان حيله كند از او بيزارم[265] .
و نيز مىفرمايد :
زشتترين امور و بدترين شرور ، خيانت به مشورتكننده در امر مشورت است كه باعث عذاب سخت الهى خواهد بود[266] .
[ وَما كانَ مِنْ اُمُورِ الدُّنْيا الَّتى هِىَ غَيْرُ عائِدَةٍ اِلىَ الدّينِ فَارْفَضْها وَلا تَتَفَكَّرْ فيها فَاِنّكَ اِذا فَعَلْتَ ذلِكَ اَصَبْتَ بَرَكَةَ الْعَيْشِ وَحَلاوَةَ الطّاعَةِ ]
مشورت در امور دنيايى
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد :
اگر در كارى كه مربوط به دنياست و در نتيجه و عاقبت آن در ترديدى ، از آن بگذر و فكرت را نسبت به آن مشغول مكن كه در گذشت تو از آن برنامه ، بركت زندگى و شيرينى طاعت حضرت حق است .
شما تاريخ را ملاحظه كنيد و ببينيد در مسئله مشورت در امور مربوط به وضع دنيايى آن هم دنيايى كه به قيمت از دست رفتن آخرت بود ، معاويه در مشورتهايش با عمرو عاص خائن و زبير در مشورتهايش با فرزندش عبداللّه و عمر سعد در مشورتش با يكى از فرزندانش به كجا كشيده شدند .