قضا در اسلام - عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسلام براى قاضى و گواه غير عادل هيچ ارزشى قائل نيست و بلكه با كمال شدت كار هر دو را حرام و غير شرعى و عملشان را جاذب عذاب سخت الهى در قيامت مى‏داند .

در اينجا لازم است به گوشه‏اى از مسئله قضا در اسلام اشاره رود شايد خواننده را نفعى الهى عايد گردد .

قضا در اسلام

قاضى از نظر مقررات فقه اسلامى بايد مؤمن ، عادل ، عالم ، متفّرس ، حاذق ، پاك‏دامن ، شجاع ، صبور و حليم باشد و عمل خويش را نوعى از عبادات بشناسد و از فشار كار ، خسته و آزرده نشود و پاداش مجاهده خود را نزد خداوند احتساب كند .

در حال كسالت و خواب‏آلودگى و در حال شادى شديد و ابتلاى به همّ و غم و خشم و گرسنگى و انباشتگى شكم و سرماى سخت و گرماى طاقت‏فرسا از حكومت بپرهيزد و خود مباشر خريد و فروش و ساير انواع معامله نشود تا درباره او تسامح روا ندارند و از رهگذر ارزان فروختن به او و گران خريدن از او حقّى بر ذمّه‏اش احراز نكنند و او را مأخوذ به حيا نسازند ؛ زيرا پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود :

ما عَدَلَ والٍ اتَّجَرَ في رَعِيَّتِهِ اَبَداً[21] .

قاضى كه در بين مردم تجارت مى‏كند هرگز به عدالت نمى‏تواند قضاوت كند .

قاضى از نظر مقررّات فقه اسلامى مى‏بايد طرفين دعوا را در سلام و كلام و نظر و مجامله و ساير انواع اكرام و احترام در يك سطح قرار داده و در حكومت خود چنان بى‏نظر باشد كه خويشاوند به جانبدارى او طمع نبندد و دشمن از عدالت پروريش نوميد نگردد .

قضاوت امام على عليه‏السلام

در كتاب « الكافى » و « التهذيب » آمده است :

مردى بر اميرالمؤمنين عليه‏السلام وارد شد و چند روزى در ميهمانى آن حضرت بزيست ، پس آن گاه براى محاكمه‏اى كه آن را با اميرالمؤمنين عليه‏السلام در ميان بنهاده بود در معيّت طرف دعوى به محضر قضا درآمد .

حضرت امير عليه‏السلام چون او را در آن محضر يافت فرمود : آيا براى محاكمه اينجا آمده‏اى ؟

مرد گفت : آرى ، حضرت امير عليه‏السلام فرمود : هم اكنون از ميهمانى من رخت بردار ؛ زيرا رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از پذيرايى يكى از متخاصمان بدون آن ديگر نهى فرموده است[22] :

شايد محتاج به توضيح نباشد كه راندن مهمان براى شخص كريم تا چه اندازه دشوار و ناگوار است ، آن هم براى كريمى مانند اميرالمؤمنين عليه‏السلام كه فرمود :

يك صاع طعام پيش برادران نهم دوستر دارم از آن كه بنده‏اى آزاد كنم[23] .

ولى حرمت عدالت در قضا از نظر اسلام به درجه‏اى از اهميت است كه اميرالمؤمنين عليه‏السلام با چنين كرم و ميهمان دوستى ، ميهمان خود را چون يكى از دو طرف دعواست از خانه خويش مى‏راند ؛ زيرا رعايت تساوى كامل ميان متداعيان از جمله اصولى است كه اميرالمؤمنين عليه‏السلام در تثبيت و تأكيد آن كوشش فراوان كرده و بارزترين نمونه آن كوشش ، داستانى است كه ابن ابى الحديد در « شرح نهج البلاغة » اين گونه آورده است :

/ 215