قَالَ عَلِىٌّ عليهالسلام : اَلْعَفْوُ تاجُ الْمَكارِمِ[414] .على عليهالسلام فرمود : گذشت ، تاجى بر تارك مكارم است . وقالَ عليهالسلام : شيئانِ لا يُوزَنُ ثوابُهُما : اَلْعَفْوُ وَالْعَدْلُ[415] .و نيز آن حضرت فرمود : دو چيز است كه ثواب آنها به اندازه نمىآيد .
گذشت و عدالت
وَقالَ عليهالسلام : قِلَّةُ الْعَفْوِ اَقْبَحُ الْعُيُوبِ ، وَالتَّسَرُّعُ اِلَى الاِْنْتِقامِ اَعْظَمُ الذُّنُوبِ[416] .و نيز آن حضرت فرمود : كم گذشتى قبيحترين عيب و عجله در انتقام از بزرگترين گناهان است . وَقالَ : شَرُّ النّاسِ مَنْ لا يَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَلا يَسْتُرُ الْعَوْرَةَ[417] .و نيز آن جناب فرمود : بدترين مردم كسى است كه از لغزش مردم گذشت نكند و عيب مردم را نپوشاند . پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود :شب معراج قصرى مستولى و مشرف بر بهشت را ديدم . از امين وحى پرسيدم :از كيست ؟ گفت : آنان كه خشم خود فرو خورند و از مردم گذشت كنند و خدا نيكوكاران را دوست دارد[418] . قالَ رَسُولُ اللّه صلىاللهعليهوآله : مَنْ عَفا عِنْدَ قُدْرَةٍ عَفَا اللّهُ عَنْهُ يَوْمَ الْعَثْرَةِ[419] .رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود : هر كس به وقت قدرت عفو كند خداوند روز لغزش از وى گذشت كند . مردى از آزار خدمهاش به رسول خدا صلىاللهعليهوآله شكايت برد ، حضرت فرمود : از آنان گذشت كن كه گذشت باعث اصلاح دل آنان است ، عرض كرد : در بىادبى متفاوتند . فرمود : برو از آنان بگذر[420] . عَنْ النَّبىِّ صلىاللهعليهوآله : اِنَّهُ يُنادِى مُنادٍ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَنْ كانَ لَهُ عَلَى اللّهِ اَجْرٌ فَلْيَقُمْ . فَلا يقُومُ اِلاّ الْعافُونَ ، اَلَمْ تَسْمَعُوا[421] قَوْلَهُ تَعالى : فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللّهِ [422] .نبى اسلام صلىاللهعليهوآله فرمود : روز قيامت منادى فرياد مىكند ، هر كس بر خدا حقى از اجر دارد برخيزد ، برنمىخيزد مگر آنان كه در دنيا از ديگران گذشت كرده و جانب عفو را گرفتند ، آيا نشنيديد قول خدا را ، هر كس عفو كند و اصلاح نمايد پس اجرش با خداست .
مالك اشتر و عفو
او انسانى والا و موجودى الهى و وجودى ملكوتى و مجسّمه اعتقاد و اخلاق و عمل صالح بود و آنچه اميرالمؤمنين عليهالسلام در كرامت و بزرگوارى آن جناب فرموده درباره كمتر كسى گفته شده است .به هنگامى كه در اوج قدرت واقتدار و عظمت بود و فرماندهى لشگر عراق را به عهده داشت و نام مباركش لرزه به تن مخالفان مىانداخت وارد بازار كوفه شد ، چون هميشه در لباس مساكين و فقرا بود و نشانى براى شناخته شدن نداشت در جمع كسانى كه او را نمىشناختند مورد توجه قرار نمىگرفت .