امام صادق عليهالسلام در اين فصل به مسئله بسيار مهمّى اشاره دارند كه آن مسئله از علايم خلوص و پاكى عبد است .در قسمت اوّل روايت مىفرمايند :بنده نمىتواند بنده خدا باشد ، مگر اين كه تعريف و مدح و تكذيب و مذمّت مردم در برابرش يكسان و مساوى باشد و حال درون او با مدح و ذم كسى تغيير نكند ، چرا كه انسان ممدوح حضرت حق و آن آدمى كه به خاطر ايمان و عمل صالح مورد مدح خدا است به مذمّت مردم مذموم نمىشود و آن كه مذموم خداست به تعريف و مدح مردم ممدوح نمىگردد .مدح و ذم واقعى فقط در ارتباط با عالم ملكوت است ، نه در رابطه با مردم ، مردم چه خبر از حالات درون و وضع پرونده گذشته انسان دارند ، آدمى اگر ممدوح حق باشد پسنديده ورنه بدبخت و بيچاره و سيهروز است .اگر تمام مردم عالم از انسان تعريف كنند ، ولى حضرت دوست مكذّب انسان باشد . آن همه تعريف مردم به اندازه پوست جُوى ارزش ندارد و اگر تمام مردم جهان انسان را مذمّت كنند ، ولى آدمى ممدوح حق باشد ، آن همه تكذيب پشيزى اعتبار ندارد .آنان كه از همه جهت قابل مدح بودند و حريم مقدسشان از كمترين مذمّت دور بود انبيا و اولياى خاص حضرت حق بودند ، بقيه انسانها داراى عيب و نقصاند .بدين جهت نبايد به مدح مردم دلخوش شوند و از مذمّت آنان دلگير گردند .مدح مردم ، منزلت انسان را در پيشگاه حضرت حق اضافه نمىكند و به تقدير حق نسبت به عبد اثر نمىگذارد و هم چنان مذمّت مردم ، چيزى از آدمى كم نمىكند و از درجه خير انسان نمىكاهد . [ وَلا تَفْرَحْ بِمَدْحِ اَحَدٍ ، فَاِنَّهُ لا يَزيدُ فى مَنْزِلَتِكَ عِنْدَ اللّهِ وَلا يُغْنيكَ عَنِ الْمَحْكومِ لَكَ وَالْمَقْدورِ عَلَيْكَ . وَلا تَحْزَنْ اَيْضًا بِذَمِّ اَحَدٍ ، فَاِنَّهُ لا يَنْقُصُ عَنْكَ ذَرَّةً وَلا يَحُطُّ عَنْ دَرَجَةِ خَيْرِكَ شَيْئاً ، وَاكْتَفِ بِشَهادَةِ اللّهِ تَعالى لَكَ وَعَلَيْكَ ، قالَ اللّهُ تَعالى :وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيداً [85] ]
مدح و ذمّ ديگران
به تعريف كسى شاد مشو كه با وجود گناهان و خطاها و اشتباهاتى كه بر انسان گذشته و كسى جز خدا اطلاع ندارد ، شادى معنا نمىبخشد ، اين مسئله را بدان كه مدح مردم به مقام تو نزد خدا اضافه نمىكند و به مقدرات حق و آنچه را به آن براثر حكمت و مصلحت خداوند محكومى ، اثر نمىگذارد .و نيز به مذمّت مردم ناراحت مشو كه ذرهاى از مقام و منزلتت نمىكاهد و از خوبيت چيزى كم نمىكند ، بهتر اين است كه در تمام دوران عمر به شهادت و حكم الهى اكتفا كنى ، چرا كه شهادت و حكم حق چه به نفع تو باشد و چه بر عليه تو همان حق است ، آرى ، به مدح حق دل خوش كن كه رضا و خشنودى او به منزلتت اضافه مىكند و اگر مورد مذمّت خدايى ، به تدارك علل مذمّت برخيز كه نارضايتى و ناخشنودى حق تو را به ورطه هلاكت و تيرهبختى خواهد كشيد .