هر ديده كه بر تو يك نظر داشت سرمايه عمر ديدن توست كورست كسى كه هر زمانى در شوق رخ تو بيشتر سوخت در عشق رخ تو يك سر موى بس مرده كه زنده كرد در خاك بادى كه به كوى تو گذر داشت از عمر تمام بهره برداشت وان ديده تو را كه يك نظر داشت در ديد تو ديده دگر داشت هر كو به تو قرب بيشتر داشت ننهاد قدم كسى كه سر داشت بادى كه به كوى تو گذر داشت بادى كه به كوى تو گذر داشت
رابطه اوليا با عالم غيب
مجلسى اوّل مولا محمّد تقى مىگويد :روزى به همراه استادم شيخ بهايى به زيارت قبر بابا ركنالدين در مقبره تخت فولاد اصفهان رفته بوديم كه ناگاه شيخ صدايى از قبر بابا مىشنود ، شيخ رو به من كرد و گفت : اين صدا را شنيديد ؟ گفتيم : نه ، شيخ شروع به گريه و ناله كرد ، پس از اين كه اصرار فراوانى كرديم كه چه صدايى شنيديد ؟ فرمود : به من هشدار داد كه مرگم نزديك است وبايد آماده سفر آخرت باشم و اين جريان شش ماه پيش از وفات آن بزرگوار اتفاق افتاد .محدّث نورى مىگويد :از بعضى از افراد با اطلاّع شنيدم كه گفت : آنچه شيخ شنيده بود اين جمله بوده است : شيخنا ! در فكر خود باش .به فرموده فيض آن شوريده با حال :عمر عزيز تا به كى صرف در آرزو كنم چند خجل كند مرا توبه آبروى بر چند تنم به گرد تن بخيه زنم برين بدن بفكنم اين تن و به جان روى به جستجو كنم هاى بيا كه آرزو جمله فداى هو كنم مىسزد ار زتو به خون ريزم و آبرو كنم بفكنم اين تن و به جان روى به جستجو كنم بفكنم اين تن و به جان روى به جستجو كنم