نامه‏اى تكان دهنده - عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غفلت ما از مراقبه از آن روست كه ندانستيم با ترك مراقبه چه از دست داده و خواهيم داد و از چه بهره‏هاى الهى محروم بوده و خواهيم بود و ندانستيم كه حظّ ربّ چيست ؟ و چگونه آن حظّ با مخالفت با حضرت او منافات دارد ،افسوس كه در اثر سوء تعليم و تربيت دل خود را با وعده‏هاى پوچ شيطانى خوش داشتيم و محكمات آيات و روايات را ناديده گرفتيم و اكنون بر ماست كه در آتش حرمان و هجران بسوزيم تا فردا با ما چه رفتار كنند ؟!

چه عجيب است كه گاهى اهل گناه اگر بدانند بيننده‏اى آنان را مى‏بيند ، گرچه آن بيننده طفل صغير باشد به ملاحظه بر مى‏خيزد و حتى شنيده شده و يا در كتاب‏ها آورده‏اند كه گاهى بت‏پرستان در مقام عصيان از بت خود ملاحظه مى‏كردند ، اما عده‏اى از مردم كه ادعاى ايمان واسلام دارند در حركات و سكنات و در اعمال و رفتار خود از حضرت حق ملاحظه نمى‏كنند و اين عدم ملاحظه از ذلّت و پستى وبيچارگى نفس است و از تيره‏روزى و سيه‏بختى انسان !

غزالى مى‏گويد :

جوانى شب هنگام به دامن زنى در آويخت ، زن گفت : حيا نمى‏كنى ؟

گفت : از كه ؟ كه بجز ستارگان چشمك زن آسمان كسى چشم بر ما ندوخته است .

زن گفت : پس ستاره آفرين كجا شد ؟ ! !

بياييد در هر عملى وجود مقدس خالق و مالك و حيات‏بخش و رزاق و خداى خود را لحاظ كنيم كه همه كاره اوست و به همه جا و به همه كس ناظر اوست ، وكليد بهشت و جهنم در اختيار اوست و قبولى و ردّ عمل با حضرت اوست .

نامه‏اى تكان دهنده

عبداللّه قطب در بيان عذاب حرمان و هجران از حق كه معلول گناه و معصيت به خصوص معاصى قلب مخصوصاً برنامه زشت ريا است در نامه‏اى به دوستش مى‏نويسد :

اما بعد : سزد كه آدمى ضعيف كه تاب گزيدن مورچه ندارد از عذاب خداى و گزيدن حيات و عقارب دوزخ و شكنجه و داغ آن جهان خود را نگاه دارد كه عذاب حقّ است ، وسطوت و بطش او از مجرمان مصروف نيست .

و اگر آدمى انديشد كه خداى كريم و رحيم است ، كجا بنده را چنين عذاب كند ؟

بايد بينديشد كه آنچه حال خداى با بنده مجرم كرده كه او را محلّ معصيت آفريدگار خويش و به جفا و نافرمان‏بردارى قيوم سماوات مبتلا كرده است از ابتلاى به عذاب كمتر نيست ، بلكه نزد ارباب همم و اهل معرفت ، اين زيادت است ، چنان چه اگر يكى از ايشان را مخيّر سازند ميان عذاب و يا ابتلاى به معصيت ، عذاب را دوست‏تر دارد از ابتلاى به معصيت كه بندگان حق‏شناس معصيت را براى آن كه معصيت است دشمن دارند با قطع نظر از آن كه سبب عذاب مى‏شود و يا نمى‏شود ، چنانچه رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كه در شأن صهيب فرمود :

نِعْمَ الْمَرء صُهَيْبٌ لَوْ لَمْ يَخَفِ اللّهَ لَمْ يَعْصِهِ[153] .

نيكو مردى است صهيب ، برفرض اگر از خداى نمى‏ترسيد باز معصيت خدا را نمى‏كرد .

/ 215