دل من آينه توست مصّفا دارش رخ زيباى تو را آيينهاى مىبايد حيف باشد كه براى نقش من و مادروى چو تماشاى رخ خويش در او خواهى كرد مغربى مفرد و يكتا دلارام مدام مظهر اوست دلت مفرد و يكتا دارش[176] از پى عكس رخ خويش مهيّا دارش از براى رخ زيباى تو زيبا دارش از پى نقش تويى نقش من و ما دارش پاك از بهر نظرگاه و تماشا دارش مظهر اوست دلت مفرد و يكتا دارش[176] مظهر اوست دلت مفرد و يكتا دارش[176]