انقلابيِ عصر استبداد، اصلاحگرِ عصر مشروطه:شيخ فضل ا ... نوري
علي ابوالحسني (مُنذِر) اشاره
مشروطيت، از حوادث بزرگ دوران معاصر است كه به لحاظِ تأثير عميق و ماندگارش بر سياست و فرهنگ اين سرزمين، نقطة عطفي در تاريخ به شمار ميرود و امروزه بسياري از صاحب نظران، بررسي مشروطيت و كاوش در بارة ريشه ها و پيآمدهاي آن را، براي آشنايي نسل حاضر با پيشينة فرهنگ و سياست كشور خويش و عبرت گيري از آن در جهت بهبود وضعيت كنوني خود، امري حياتي ميشمرند. بررسي مشروطيت، بدون پرداختن به مواضع فكري و سياسيِ آيت ا حاج شيخ فضل ا نوري ممكن نيست. زيرا وي در مراحل گوناگون تاريخ مشروطيت دخيل و مؤثر بوده و چنانكه مشروطيت را بسترِ بروزِ نخستين نزاعِ جدي و اصولي بين «دين» و «مدرنيزم» در تاريخ كشورمان به شمار آوريم، شيخ در آن هنگامه، پرچمدارِ دفاع از دين محسوب ميشده و هزينة سنگيني را نيز بابت اين امر پرداخت كرده است. بررسيِ زندگي و افكار شيخ فضل ا نوري، از زاوية ديگر نيز - كه اين نوشتار، به منظور آن گرد آمده - خالي از فايده و عبرت نيست و آن بازكاويِ نقش وي به مثابة يك «مصلحِ» پرتكاپو و تأثيرگذار در تاريخ معاصر است؛ شخصيتي كه - حتي اگر افكار و رفتارش را صائب ندانيم - بايد بپذيريم كه با مبارزات خويش بر سير تاريخ كشورمان در عصر مشروطيت و پس از آن تأثير نهاده و حتي پس از گذشت هفتاد سال از مرگش، بحثهاي بسياري را در دوران انقلاب اسلامي برانگيخته است. مقالة حاضر، شخصيت، انديشه و عملكرد شيخ را از اين زاويه بحث و بررسي كرده است. 1. ابتداي كلام
فقيه، حكيم، سياستمدار و نظريه پرداز بزرگ عصر مشروطه آيةا حاج شيخ فضلا نوري (تولد: دوم ذيالحجة 1259 - شهادت: سيزدهم رجب 1327 ق) به لحاظِ اهتمام به تغيير و تعديل ساختار سياسي - اجتماعيِ ايران (از استبداد به قانونمندي) و دغدغة اصلاحِ جامعه بر پاية اصول و موازين اسلامي، در شمارِ مصلحانِ دينيِ فعال و تأثيرگذارِ كشورمان قرار دارد. تحليلگران تاريخ و علوم اجتماعي نوعاً واژة اصلاح را به معناي تلاش براي تغيير وضع موجود در جهت ايجاد وضع مطلوب ميگيرند كه در مفهوم عام و گستردة خود شامل: دو صورت عمدة «انقلاب» (تغييرِ دفعي و بنيادين) و «رفرم» (تحول تدريجي و روبنايي) ميگردد. چنانكه اين تعريف كلي را بپذيريم، بيگمان بايد شيخ نوري را از اصلاح طلبان قرن اخير كشورمان بهحساب آوريم، زيرا وي به هدفِ تغيير و بهبود وضعيتِ جاريِ كشور خويش، با سبك و سليقة خاصش، در چند جنبش بزرگ عصر خود همچون قيام تنباكو و عدالتخانه، شركت فعال و مؤثر داشته و زمينة سرنگونيِ چند وزير مقتدر را فراهم ساخته است. از سوي ديگر مقولة اصلاح و اصلاحگري در تاريخ دو قرن اخير ايران، به دو گونه تفسير و عمل شده است:1. اصلاحِ دين 2. اصلاح ديني.