خشم شيطان در برابر سكوت - چهل داستان و چهل حدیث از حضرت علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل داستان و چهل حدیث از حضرت علی (ع) - نسخه متنی

عبد الله صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و امام عليه السلام اين سخن را سه بار تكرار نمود و سپس جنازه را به كمك يكديگر در آن سرزمين دفن كردند.(31)

خشم شيطان در برابر سكوت

جابر بن عبداللّه انصارى آن مرد صحابى و يار با وفا حكايت كند:

روزى مولاى متّقيان اميرالمؤ منين ، امام علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه عليه از محلّى عبور مى نمود، ناگهان متوجّه شد كه شخصى مشغول فحش دادن و ناسزاگوئى ، به قنبر غلام آن حضرت است ؛ و قنبر مى خواست تلافى كند و پاسخ آن مردبى ادب و تحريك شده شيطان و هواى نفس را بدهد.

ناگهان اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام بر قنبر بانگ زد كه : آى قنبر! آرام باش و سكوت خود را حفظ كن و دشمن خود را به حال خود رها ساز تا خوار و زبون گردد.

سپس افزود: ساكت باش و با سكوت خود، خداى مهربان را خوشنود گردان و شيطان را خشمناك ساز و دشمن خويش را به كيفر خود واگذارش نما.

امام علىّ عليه السلام پس از آن فرمود: اى قنبر! توجّه داشته باش كه هيچ مؤ منى نتواند خداوند متعال را، جز با صبر و بردبارى خشنود سازد.

و همچنين هيچ حركت و عملى همچون خاموشى و سكوت ، شيطان را خشمگين و زبون نمى گرداند.

و بدان كه بهترين كيفر براى احمق ، سكوت در مقابل ياوه ها و گفتار بى خردانه او است .(32)

حقير گويد: تأ ييد و مصداق بارز آن ، نيز كلام خداوند متعال است كه فرمود: (اِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً)(33)؛ وقتى با افراد نادان و بى خرد مواجه گشتيد، او را بدون پاسخ رها سازيد.

سخن گفتن با خورشيد!

در كتب مختلف ، از راويان متعدّدى همانند سلمان فارسى ، عمّار ياسر، ابوذر غفارى ، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس و ... آورده اند كه چون خداوند متعال ، مكّه را توسّط پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و فداكارى امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام فتح كرد.

پيش از آن كه حضرت رسول صلوات اللّه عليه عازم و آماده جنگ هَوازن گردد، در حضور جمعى خطاب به علىّ عليه السلام نمود و اظهار داشت : اى علىّ! برخيز و به همراه اصحاب در گوشه اى از قبرستان بقيع وارد شده و هنگامى كه خورشيد طلوع نمايد، با وى مكالمه كن و سخن بگو.

علىّ بن ابى طالب عليه السلام طبق دستور حضرت رسول صلوات اللّه عليه بلند شد و به همراه بعضى از اصحاب به قبرستان بقيع رفت و چون خورشيد طلوع كرد؛ آن را مخاطب قرار داد و گفت :

((السّلام عليك ايّها العبد الدّائر فى طاعة ربّه )).

و خورشيد جواب سلام حضرت علىّ صلوات اللّه عليه را اين چنين پاسخ گفت :

((و عليك السّلام يا اخا رسول اللّه و وصيّه و حجّة اللّه على خلقه )).

بعد از آن ، مولاى متّقيان علىّ عليه السلام به شكرانه چنين كرامت و عظمتى كه خداوند متعال عطايش فرموده بود سر بر خاك نهاد و سجده شكر به جاى آورد.

سپس حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله او را گرفت و بلند نمود و فرمود: اى حبيب من ! تو را بشارت باد بر اين كه خداوند به ميمنت وجود تو بر ملائكه ؛ و بر اهل آسمان مباهات مى كند.

و پس از آن افزود: شكر و سپاس مى گويم خدا را، كه مرا بر ساير پيامبران فضيلت و برترى بخشيد، همچنين مرا به وسيله علىّ بن ابى طالب كه سيّد تمام اوصياء است تأ ييد و يارى نمود.(34)

/ 39