بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 477منافقان اظهار كفر نمىكردند و عمر در حج وداع و حديبيه و جاهاى بسيار اظهار كفر مىكرد و رد قول خدا و رسول و جبرئيل مىكرد و با يكديگر اجتماع نمودند در كعبه و حديثى وضع نمودند كه اگر پيغمبر (صلوات اللَّه عليه وآله) علي را خليفه كند ايشان بگويند كه كه ما از رسول خدا (صلوات اللَّه عليه وآله) شنيديم كه فرمودند كه ما اهل بيتيم كه حق سبحانه و تعالى اختيار نموده است آخرت را بر دنيا و جمع نمىشود در خانه ما نبوت و امامت و اين جماعت اصحاب صحيفه بودند، و در كتاب سليم بى قيس مذكور است كه ده كس بودند، و صدوق از طرق عامه روايت كرده است كه چهارده كس بودند كه دبّهها از عقبه انداختند كه شتر حضرت رم كند و حضرت را بيندازد و آن حضرت را شهيد كنند و آنها ابو الشرور و ابو الدّواهى كه فلان و فلاناند و ابو المعارف و پدرش كه معاويه و ابو سفيانند و طلحه و سعد بن وقاص و ابو عبيده جرّاح و ابو الاعور و مغيرة بن شعبه و سالم مولى ابى حذيفه و خالد بن وليد و عمرو بن عاص و ابو موسى اشعرى و عبد الرحمن عوف بودند و اين جماعتند كه در شأن ايشان نازل شد «وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا يعنى اراده نمودند آن چه را به آن نرسيدند و صاحب كشاف نيز نقل كرده است در تفسير اين آيه كه جمعى اراده قتل آن حضرت نمودند از منافقان، و در تفسير ثعلبى و شيرازى و غير اينها نيز هست به رمز مثل اين حديث و اين حكايت طويل است مجملا چون اين چهار نفر ديدند حضرت سيد المرسلين (صلوات اللَّه عليه وآله) را كه دست حضرت امير المؤمنين را بالا برده بود آن حضرت را چشم كردند به قانونى كه داشتند در چشم كردن و بعضى از ايشان به بعضى ديگر مىگفتند نظر كنيد به چشمهاى او كه گويا