تهذيب اخلاقى طلاب در مكتب سامراء
حوزه سامراء كه به همت والا و هجرت سرنوشت ساز جناب ميرزا تاسيس شداز ويژگيهاى خاصى برخوردار بوده است . دربعد آموزشى و شيوه تدريس با حوزه هاى ديگر فرق اساسى داشته است . دراين حوزه استاد در آغاز مساله اى را مطرح مى كرده و سپس شاگردان درباره آن به بحث و گفتگو مى پرداخته اند. در پايان استاد به عنوان جمع بندى و نتيجه گيرى راى و نظر خود را در مساله ابراز مى كرده است . اين شيوه دو فايده داشته است : ويژگى ديگر حوزه سامراء در بعد پرورشى آن است .1.استفاده استاداز آراء و نظريات شاگردان 2. شناخت استعدادها و چهره هاى برجسته در حوزه درس .اين روش مرحوم ميرزا آن قدر معروف بوده كه از آن به عنوان[ مكتب سامراء] ياد مى شده است . مرحوم ميرزا همواره مى كوشيده كه قبل از آغاز درس روح و روان شركت كنندگان را با قسمتى از مواعظ و نصايح نورانى وانسان ساز اميرالمومنين ( ع ) در نهج البلاغه آشنا سازد تا زمينه فهم و فراگيرى علوم فراهم گردد.ازاين روى برخى از شاگردان ايشان هر روز فرازهايى از كلمات آن حضرت را تلاوت مى كرده اند.مرحوم آقابزرگ مى نويسد: [شيخ مهدى يزدى واعظ دراوايل به سامراء مشرف شد واز مباحث ميرزا بهره مى گرفت .او قبل از شروع درس مقدارى از كتاب نهج البلاغه را مى خواند] 12 .همو درجاى ديگر مى نويسد: [...هنگامى كه ايشان شيخ مهدى يزدى به مشهد مقدس رفت اين وظيفه به عهده علامه حاج شيخ حسينعلى تهرانى نهاده شد] 13 .علاوه براين [ اخلاق] به عنوان درس مستقل نيز در حوزه سامراء تدريس مى شده است واساتيد وارسته و خود ساخته براى جويندگان علم و دانش درسهاى اخلاق داشته اند و به مساله ارشاد و تهذيب آنان اهتمام مى ورزيده اند. در شرح حال آخوند مولاعلى دماوندى آمده است :ايشان جزء مهاجرين نخستين به سامراء بود واز محضر آيه الله شيرازى كسب فيض مى كرد. در عين حال خوداز مربيان طلاب به شمار مى آمد و داراى حوزه درس اخلاق بود كه گروهى همانند: مرحوم سيدعزيزالله تهرانى شيخ حسن على تهرانى و... در آن شركت مى جستند 14 . گزيده سخن آن كه : مرحوم ميرزا در زمان تصدى و زعامت حوزه را در بعد علمى و تربيتى به بهترين وجه اداره مى كرد و به تمام اموراهل علم توجه داشت .اين گونه نبود كه در يك جهت غوز كند واز جهات ديگر غافل شود.او نه تنها براى طلاب درس اخلاق واستاد و راهنماى تهذيب معين كرده بود بلكه خود نيز كه براثر تماس و معاشرت با مردم و زائرين احساس كدورت و كسالت روحى مى كرد از مواعظ دلنشين مرحوم آخوند ملافتحعلى بهره مى جست. هيچ گاه مساله مقام و موقعيت اجتماعى و عنوان مرجعيت او رااز اين كار باز نداشت .او هوى و هوسها خودبينى ها غرور خود برتربينى ها را بدينسان از بين برد تااين كه خدابين و خالص شد.
بزرگان نكردند در خود نگاه
خدابينى از خويشتن بين مخواه
خدابينى از خويشتن بين مخواه
خدابينى از خويشتن بين مخواه