مردمدارى و خدمتگزارى - سیره اخلاقی میرزا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیره اخلاقی میرزا - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اساس و سرآمد علم و دانش فروتنى است .

علم درختى است كه تواضع ميوه اوست :

التواضع ثمره العلم 33 .

آن راافتاده تر مى كند. هر چه نهال دانش پرثمرتر گردد صاحب

سرفرو مى آورد هر شاخه از بارآورى

مى كندافتادگى انسان اگر دانا شود

تواضع عامل پيشرفت و نردبان و تكامل است :

التواضع سلم الشرف 34 .

رفعت دنيا و عزت و كرامت آخرت از آن انسانهاى فروتن است . به اين فضيلت براى اهل علم سفارش بيشترى شده است . على ( ع ) مى فرمايد:

تواضعوالمن تتعلموا منه العلم و لمن تعلمونه ولا تكونوا من جبابره العلماء 35 .

در برابر كسى كه دانش ازاو فرا مى گيرد و به كسى كه دانش مى آوزيد فروتن باشيد واز دانشمندان سركش و متكبر نباشيد.

ميرزاى شيرازى دراين ويژگى نيز زبانزد خاص و عام بود. دراوج قدرت و موقعيت اجتماعى خويش را گم نكرد و همواره با مردم و شاگردان محشور بود. صاحب اعيان الشيعه مى نويسد:

وى از مكارم اخلاقى فراوانى برخوردار بود. بزرگان رااحترام مى نهاد و بر كوچكتران فخر نمى فروخت . همواره با ضعيفان و فقيران رفق و مدارا داشت . با طلاب و دانش پژوهان معاشرت نيك داشت . با آنان مشورت مى كرد و آراء آنان سود مى جست . 36

در حوزه درس و مباحث علمى اگر سخن درستى مى شنيد و يا به اشكال

نظريه خود پى مى برد با كمال تواضع وانصاف آن را مى پذيرفت و در هنگام درس اعلام مى كرد.

روزى آخوند صاحب كفايه در مجلس درس استاد خود در سامراء شركت كرد تااز سخنان او كسب فيض كند.استاد بالاى منبر نشسته بود و براى اثبات نظر خود كه مربوط به يكى از فروع درس بود داشت اقامه دليل مى كرد.

آخوند بر نظراستادايرادى كرد واز خود نظر ديگرى بيان داشت .

استاد در مقام جوابگويى برآمد و دلايل شاگرد خود را رد كرد و باز براى اثبات نظر خود دليلهاى ديگرى آورد واين معنى دو سه بار تكرار شد...

چون كار مباحثه و مناظره بالا گرفت محمدكاظم به عنوان احترام نظر استاد را پذيرفت و سكوت اختيار كرد.

آن روز مجلس تمام شد. فردا هنگامى كه ميرزا بر منبر نشست قبل از آن كه درس خود را شروع كند روبه طلاب و فضلايى كه در پاى منبرش بودند نموده و گفت :

در مورد مساله ديروز. حق با جناب آخوند بوده و نظرايشان صحيح است 37 .

مردمدارى و خدمتگزارى

مومنان راستين كسانى هستند كه وجودشان بركت و رحمت براى ديگران است . فكرشان مفيد گفتارشان سودمند رفتارشان آموزنده مكتبشان سازنده است . خود را تافته جدا بافته اى از مردم نمى دانند واز خدمت به برادران دينى دريغ نمى ورزند. همچون خورشيد نيك و بد مى تابند و فايده وجوديشان گسترده است .از رنج ديگران ناراحتند و در حل مشكلات آنان پيشگام و پيش قدمند.از سراپاى وجودشان انسانيت و عشق به مردم مى بارد و به فرموده پيامبراكرم (ص) :

مثل المومن مثل النخله مااخذت منها من شئى نفعك 38

انسان باايمان همانند درخت نخل است هر چيزاز آن برگيرى مفيد و سودمنداست .

امام باقر( ع )اين دسته از مردم را به دانه هاى باران تشبيه مى كند كه بر هر سرزمينى ببارند شادابى و نشاط مى آفرينند 39 و آثار حيات و تحركشان در همه جا رخ مى نمايد.

اين ويژگى در هر كسى باشد ارزنده و قابل ستايش است اماازاهل علم برازنده تر و چشمگيرتراست زيرا مردم به عالم دينى همچون كسى مى نگرند كه سعى مى كند دست غريق را بگيرد و تنها به فكر نجات خويش زموج و طوفان نيست .ازاين روى تاثير مثبت خدمت و كار نيك و سود رساندن عالم به مراتب از ديگران بيشتراست .اصولا از وجوه تمايز پيشوايان راستين از رهبران دروغين آن است كه آنان پيوسته در راه انسان و جامعه بشرى كوشش و تلاش مى كنند و خود را وقف مردم و خدمت به آنان مى نمايند و به هنگام حادثه در كنار مردمند و همواره رنج خود و راحت مردم را مى طلبند.

ميرزاى شيرازى دراين زمينه نيز سرآمد عالمان زمان خود بوده است . نفع رسانى و خدمتگزارى با زندگى او در آميخته واز هراقدام خيرخواهانه دريغ نورزيده است .

مرحوم سيدمحسن امين مى نويسد:

يكى ازانگيزه هاى هجرت وى ميرزا به سامراء عمران و آبادى آن شهر و بر طرف كردن مشكلات زائران آن ديار بود...

عنايت ويژه اى به زوار مشاهد مشرفه داشت . خانواده هاى زيادى از مردم و بازرگانان را كه در قشار مى زيستند اداره مى كرد بدون اين كه آنان ازاين امر مطلع شوند. هنگامى كه فوت كرد فهميدنداز چه ناحيه اى اداره مى شدند...

سامراء پيش از ورودايشان روستاى كوچكى بود ولى پس ازاستقرار ايشان رو به آبادى نهاد. در آن بازارهاى متعددايجاد شد. مردم از اطراف واكناف به آن جا روى آوردند و به تجارت مشغول شدند. علاوه بر اين خدمات

عمومى فراوانى از خود به جاى گذاشت : پل بزرگى بر روى شط ساخت كه مردم و حيوانان آنان رااز ناحيه غربى به ناحيه شرقى شهر منتقل مى كرد. بااقامت ميرزا در آن شهر امنيت و آسايش بر مردم و زائرين سايه گسترده و مدارس علميه و مراكز عمومى زيادى ساخته شد. 40

بالاخره او مرجع پر بركتى بود كه هر جااقامت گزيد منشا خدمات و خيرات شد. مصداقى ازاين آيه شريفه بود:[ واجعلنى مباركا ما كنت . ] 41

امام صادق ( ع ) در ذيل آيه شريفه مى فرمايد :[ اى نفعا] 42 .

آرى خداونداو راانسانى سودمند و نافع قرارداد در همه جا و همه حال .

اين بود نگاهى گذرا به برخى از ويژگيهاى اخلاقى آيه الله العظمى ميرزا محمدحسن شيرازى اعلى الله مقامه .

به اميد آن كه بتوانيم ازاين اسوه هاى حسنه و پيشتازان در ميدان علم و عمل درس بياموزيم و خود را به مكارم اخلاقى بيارائيم .

/ 7