صادق سجادي
شماره مقاله:104
آخِسْقه، يا آخالتسيخه (دژنو)، شهري در جمهوري گرجستان اتحاد جماهير شوروي، مركز
ناحية آخالتسيخه، با 000،18 تن جمعيت (سرشماري 1968م)؛ اين شهر در ميان دو كوه و بر
ساحل رود پوتسخوي تسكالي ، شاخة چپ كُرِ عليا واقع است. از آغاز بناي آخسقه خبري در
دست نيست، اما احتمال قوي ميرود كه اينجا در آغاز قلعهاي پراهميت بوده كه به ويژه
به سبب رونق كشاورزي مناطق اطراف، به هنگام جنگ، انبار آزوقة جنگجويان به شمار
ميرفته است (مثلاً نك : استرآبادي، 403؛ مروي، 3/1045). احتمالاً چيرگي حبيب بن
مَسْلَمه در روزگار معاويه بر بسياري از شهرهاي ارمنستان، و از جمله شهر سمسخي
(سمتسخه ، سَتَبَگويِ بعدي) (بلاذري، 202) كه مينورسكي اخالتسيخه را مركز آن
ميداند (دائرهالمعارف اسلام)، شامل محل اين قلعه يا شهر نيز ميشده است.
در روزگار مغولان، حكام محلي (از دودمان جكيلعه ) نوعي خود مختاري داشتند و به لقب
اتابكي هم دست يافتند. نام قرقوره ناميده ميشدهاند. در حدود سدة 9ق/15م يك بار
قُتلوبيك جدّ اوزون حسن آق قويونلو و مدتي بعد يعقوب بيك پسر اوزون حسن به گرجستان
يورش بردند و آخسقه را تصرف كردند (طهراني، 1/14؛ غفاري، 254). در روزگار صفويه،
اين دژ كه در گرجستان از موقعيت ممتازي برخوردار بود، همواره ميان ايران و عثماني و
حكام محلي دست به دست ميگشت. در عهدنامة صلح ميان دو دولت ايران و عثماني در
961ق/1554م، حوزة پراهميت آخسقه و قَراجه ــ اَرْدَهان به قلمرو ايران ملحق شد
(اسكندربيك تركمان، 2/87، 785، 1007؛ رُهربُرن، 112، 113). نيز در معاهدة صلح ميان
محمد خدابنده و سلطان سليمان عثماني، مجدداً جزء خاك ايران به شمار آمد، اما بعداً
لله پاشا آنجا را تصرف كرد و كوششهاي حسن خان استاجلو براي سيطرة مجدد بر آن به
جايي نرسيد. در 1016ق/1607م كه شاه عباس اول قصد شيروان كرد، سرداران او به ياري
مادر اتابيك خان، همسر منوچهر خان از دودمان حكومتگر گرجستان كه توسط عثمانيان
رانده شده بودند، بر يوسف پاشا حاكم عثماني چيره گشتند و آخسقه را تصرف كردند
(اسكندر بيك تركمان، 2/785). با اينهمه، عثمانيان با سپاه «سلامت گِراي»، خانِ
كريمه، اتابيك خان و مادرش را گريزاندند و آخسقه را باز تصرف كردند (همو) و در
معاهدة صلح ميان شاه عباس و عثمانيان در 1029ق/1620م اين محل به قلمرو عثمانيان
ملحق شد (همو، 2/864؛ اسناد و مكاتبات...، 127). اما چندي بيش نگذشت كه امير گونه
خان قاجار، به فرمان شاه صفوي، آنجا را تصرف كرد و سليم خانِ شمسالدينلو حكومت آن
ديار را در دست گرفت (اسكندربيك تركمان، 2/1007). سرانجام در 1049ق/1639م در روزگار
شاه صفي، طي قراردادي اين شهر به خاك عثماني منضم گشت (رُهربرن، 113) و تا روزگار
زنديان همچنان در تصرف آنان باقي ماند. با آنكه نادرشاه براي سركوبي طوايف ياغي
لزگي به گرجستان يورش برد و سپاه او يوسف پاشا حاكم آخسقه را گريزاند و بر كارتيل و
كاخت چيره شد (استرآبادي، 403، 404)، ولي خبري از تسلط او بر آخسقه در دست نيست. با
اينهمه كريمخان زند، در راه يورش به گرجستان، آخسقه را تصرف كرد (آصف، 334)، اما به
روشني معلوم نيست در چه تاريخي عثمانيان دوباره آنجا را تصرف كردند. پس از آن ميان
روسيه و عثماني بر سر اين منطقه جنگهايي شد تا سرانجام در 1244ق/1828م بهبودف روسي،
آخسقه را از عثمانيان گرفت (افشار، 158) و بر اساس معاهدة اِدِرنه (آدريانوپل) ميان
روس و عثماني در 1245ق/1829م، اين شهر به صورت قطعي و رسمي به خاك روسيه منضم گشت
(دائرهالمعارف اسلام (اول) پس از انقلاب اكتبر، آخسقه به جمهوري شوروي گرجستان
تعلق گرفت و مركز ناحيهاي به همان نام شد.
در منابع فارسي و تركي نام اين شهر به شكلهاي آخالچيخ، آخسخه، آخسخا، آغسقه، آقسقا
و آخسكه آمده است. آخسقه داراي راه آهن و بزرگ راههايي به شهرهاي باطوم، آخال
كالاكي و بُرزهومي است. اين شهر مركز معادن زغالسنگ ناحيه است و كارخانههاي
متعددي چون الكتريك موتور الكترودويگاتل ، نشاسته سازي، شرابسازي، كنسروسازي و
پنير و كره سازي در آنجا فعاليت دارند. نيز يك انستيتوي فني كشاورزي، يك مدرسة
پزشكي، موزة علوم و سنن محلي و تئاتري در آنجا هست.
مآخذ: آصف، محمدهاشم، رستم التواريخ، به كوشش محمد مشيري، تهران، اميركبير، 1352ش؛
استرآبادي، ميرزا مهدي خان، جهانگشاي نادري، به كوشش عبدالله انوار، تهران، انجمن
آثار ملي، 1341ش؛ اسكندربيك تركمان، عالم آراي عباسي، تهران، اميركبير، 1350ش،
2/651، 657، 948، 949؛ اسناد و مكاتبات سياسي ايران، به وشش عبدالحسين نوايي،
تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1360ش؛ افشار، ميرزا مصطفي، سفرنامة خسرو ميرزا، به كوشش
محمد گلبن، تهران، مستوفي، 1349ش، ص 162؛ بلاذري، ابوالحسن، فتوحالبلدان، به كوشش
دخويه، ليدن، 1863ـ 1865م؛ حسيني فراهاني، ميرزا محمد حسين، سفرنامه، به كوشش مسعود
گلزاري، تهران، فردوسي، 1362ش، ص 77؛ دائرهالمعارف اسلام (اول)؛ همان (دوم)؛
دائرهالمعارف بزرگ شوروي؛ رهُربُرن، كلاوس، نظام ايالات در دورة صفويه، ترجمة
كيكاووس جهانداري، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1357ش؛ شيرازي، ميرزا صالح،
مجموعة سفرنامهها، به كوشش غلامحسين ميرزا صالح، تهران، نشر تاريخ ايران، 1364ش، ص
63؛ طهراني، ابوبكر، كتاب ديار بكريه، به كوشش نجاتي لوغال و فاروق سومر، تهران،
طهوري، 1356ش؛ غفاري، قاضي احمد، تاريخ جهان آرا، تهران، حافظ، 1343ش؛ مروي،
محمدكاظم، عالم آراي نادري، به كوشش محمد امين رياحي، تهران، زوار، 1364ش، 1/373،
3/1043؛ نفيسي، سعيد، تاريخ اجتماعي و سياسي ايران، تهران، بنياد، 1361ش، 1/318؛
يزدي، شرفالدين علي، ظفرنامه، به كوشش عصامالدين اورونبايوف، تاشكند، 1972م، ص
548.
جعفر شعار ـ صادق سجادي