دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آخوندجلد: 1نويسنده: محمد علي مولوي 
 
 
شماره مقاله:108
















آخوند، واژه‌اي فارسي به معني دانشمند، پيشواي ديني و معلم. دربارة اشتقاق اين كلمه
آراء مختلف آورده‌اند: پاوْل هُرن در «اساس اشتقاق فارسي » آن را از پيشوند «آ» +
«خواند» (از فعل خواندن) مركب دانسته (ص 3)؛ رَدْلُف «خوند» را در اين كلمه، مخفف
«خداوند» دانسته، مانند «خاوند» و جزء «خوند» در اسامي ميرخوند و خوندمير (نك‍ :
ايرانيكا)؛ محمد قزويني جزء اول كلمه را مخفف «آقا» گفته (يادداشتها، 1/1) و دهخدا
نيز آن را مخفف «آغا»، و «خوند» را مخفف «خداوندگار» دانسته است (لغت‌نامه). زكي
وليدي طوغان، محقق ترك در مقاله‌اي كه در اسلام آنسيكلوپديسي نوشته است اين كلمه را
تلفظ و تحريفي از آرْخون يا آرگون يوناني، كه عنوان روحانيون مسيحي و رؤساي كليساي
نسطوري بوده و در سرزمينهاي آسيايي رواج داشته، دانسته است. هيچ‌يك از اين اشتقاقات
خالي از اشكالات تاريخي و زبان‌شناسي نيست و هنوز توافق كلي بر سر اصل و ريشة اين
كلمه حاصل نشده است. اين كلمه به معني دانشمند و پيشواي ديني و معلم، در اغلب
لهجه‌هاي تركي وارد شده (افندي، 6؛ ردهاوس، 47) و در اويغوري جديد به صورت «آخنيم»
عنواني است كه در خطاب مؤدبانه به اشخاص داده مي‌شود (اسلام آنسيكلوپديسي). در ميان
مسلمانان چين نيز به صورت آهونگ به معني «امام مسجد» به كار مي‌رود (دولون، 439).
نخستين مورد كاربرد واژة آخوند در ايران، به مثابة عنواني احترام‌آميز براي
روحانيون دانشمند، به دورة تيموريان مربوط مي‌شود، چنانكه امير عليشير نوايي استاد
خود مولانا فصيح‌الدين نظامي (د 919ق/1513م) را به سبب دانش گسترده‌اش در علوم
معقول و منقول و رياضيات، آخوند خطاب مي‌كرده است (خواندمير، 4/352، 353). چنين
مي‌نمايد كه در سراسر دوران صفويه حرمت اين كلمه حفظ شده و جز بر مردمان بسيار
دانشمند اطلاق نگرديده است. در اين دوره تني چند از بزرگان فلسفه، از جمله ملاصدرا
(د 1050ق/1640م) و ملانصرالله همداني (د 1042ق/1632م)، آخوند ناميده شده‌اند. در
عصر قاجار كاربرد اين كلمه گسترش بيش‌تري يافت و شامل مدرسان مكتب‌خانه‌ها نيز
گرديد. با اينهمه اين كلمه در ميان دانشمندان آن روزگار هنوز جايگاهي والا داشت و
مثلاً كاظم خراساني (د 1329ق/1911م)، مشهورترين فقيه و مدرس پايان دورة قاجار،
آخوند ناميده مي‌شد، اما ظاهراً در اين دورانها عنوان آخوند براي ساداتِ علما به
كار نمي‌رفته است. در دوران حكومت پهلوي كاربرد اين واژه بسيار گسترده‌تر شد و
سياست دستگاه حاكم نيز بر آن بود كه از حرمت آن كاسته شود و حتي مورد استعمال
استهزاءآميز پيدا كند. اكنون اين كلمه به گونة عام به معناي پيشواي ديني به كار
مي‌رود.

مآخذ: اسلام آنسيكلوپديسي؛ افندي، سليمان، لغت جغتاي و تركي عثماني، استانبول،
1298ق؛ خواندمير، غياث‌الدين، حبيب السير، به كوشش محمد دبيرسياقي، تهران، خيام،
1362ش؛ لغت‌نامة دهخدا؛ قزويني، محمد، يادداشتها، به كوشش ايرج افشار، دانشگاه
تهران، 1337ش؛ نيز:

d’Ollone, Recherches sur les musulmans chinois, Paris, 1911; Horn, Paul,
Grundriss der Neupersischen Etymologie, Straesburg, 1893; Radloff, W., Versuch
eines W?rterbuches der Türkdialecte, st. peersburg, 1889; Redhouse, Turkish and
English Lexicon, Constantipole, 1890.
محمدعلي مولوي

 





/ 415