شماره مقاله:158
اَلْآراءُ وَالدِّيانات، کتابي است دربار? عقايد و باورهاي پيروان اديان و مذاهب و
مکتبهاي گوناگون کلامي و فلسفي به زبان عربي نوشت? ابومحمدحسن بن موسي نوبختي (د ح
310ق/922م)، فيلسوف و منجم و متکلم شيعي ايراني و نويسند? کتاب فرقالشيعه که بارها
به چاپ رسيده است. از کتاب الآراء والديانات اثري به دست نيست، ليکن مطالب آن به
گون? گستردهاي در کتابهاي اسلامي مربوط به اين موضوع بازتاب يافته است و اين نشان
ميدهد که اين کتاب از آوازهاي بلند و نيکو برخوردار بوده است. ابننديم، نوبختي و
خاندانش را به دوستداري علي(ع) و اولاد او ستوده و گفته است: او کتابهاي بسيار گرد
ميآورد و شمار فراواني از آن را به خط خود استنساخ ميکرد. وي را کتاب الآراء
والديانات است که آن را به پايان نرسانده است (الفهرست، صص 251-252). احمدبن علي
نجاشي (د 450ق/1058م) نيز او را به عنوان متکلمي مبرّز ميستايد و ميگويد: الآراء
والديانات کتابي بزرگ و نيکوست که من آن را بر استادم ابوعبداللّه (محمدبن محمدبن
نعمانبن عبدالسلام معروف به شيخ مفيد، د 413ق/1022م) خواندهام (رجال، ص 46).
همچنين رضيالدين عليبن موسي معروف به سيدبن طاووس (د 664ق/1266م) ميگويد: کتاب
الآراد والديانات نوبختي اکنون در نزد من است و من از اين کتاب به آکاهي وي از علم
نجوم پي بردم (فرج المهموم، ص 121).
نيم? دوم سد? 3ق/9م که نوبختي در آن ميزيسته، روزگار جوش و خروش انديشههاي
گوناگون و کشاکش آزاد فرقهها با يکديگر بوده است. درگيري زباني و قلمي به ارزيابي
باورهاي مخالف منحصر نميشده، بلکه به شرح و نگارش تاريخ آن فرقهها و عقايد ايشان
نيز ميکشيده است. همزمان با او يا اندکي پيش و پس از وي، کسان بساري به اين کار
دست يازيدهاند که اقبال آشتياني برخي از ايشان را ياد کرده است (خاندان نوبختي، صص
136-139). با اينهمه، آقابزرگ تهراني او را نخستين دانشمند مسلمان ميداند که
دربار? ملل و نحل و آراء و فرقهها کتاب نوشته است. ديگر کساني که در اين زمينه
چيزي نوشتهاند، همگي متأخر از او بودهاند: ابوبکر باقلاني (د 403ق/1013م)،
ابومنصور عبدالقاهربن طاهر بغدادي (د 429ق/1038م)، ابوبکر احمدبن محمد اصفهاني (د ح
451ق/1059م)، ابنحزم (د 456ق/1064م)، شهرستاني (د 548ق/1153م) و جز ايشان
(الذريعه، 1/34-35).
کتاب الآراء والديانات را نويسندگان پس از نوبختي مانند مسعودي (د 346ق/957م)،
ابنجوزي (د 597ق/1201م)، ابنابي الحديد (د 655ق/1257م) و ديگران در دست
داشتهاند. از اشارات آنان ميتوان استنباط کرد که الآراء والديانات حاوي مطالبي
بدين شرح بوده است: عقايد سوفسطاييان، عقايد ثنويان، عقايد فيلسوفان يونان، مذاهب
هند و باورهاي هندوان، مذاهب صابئيان و مجوستان، آراي منجمان و اصحاب فلک، عقيد?
جهمبن صفوان، مذهب هشامبن حکم در تشبيه و تجسيم، عقايد مقاتلبن سليمان و نعيمبن
حماد و داوود جواربي از متکلمان شيعي و عقايد فيلسوفان رواقي (اقبال 139).
مآخذ: آقابزرگ، الذريعه، 1/34-35، 16/179؛ ابنجوزي، عبدالرحمن، تابيس ابليس،
بيروت، دارالکتبالعلميه، 1368ق، ص 83؛ ابنحزم، عليبن احمد، الفصل في الملل
والاهواء والنحل، بيروت، دارالمعرفه، 1975م، ص 194؛ ابنطاووس، عليبن موسي،
فرجالمهموم، قم، منشورات الرضي، 1363ش؛ ابننديم، محمدبن اسحاق، الفهرست، بيروت،
دارالمعرفه، 1398ق؛ اقبال، عباس، خاندان نوبختي، تهران، طهوري، 1357ش، ص 140؛ خطيب
بغدادي، احمدبن علي، تاريخ بغداد، بيروت، دارالکتب العربيه، صص 93-94؛ قهپايي،
عنايهاللّه علي، مجمع الرجال، قم، اسماعيليان، 1384ق، 2/157؛ مامقاني، عبداللّه،
تنقيح المقال، نجف، 1350ق، 1/311-312؛ مسعودي، عليبن حسين، التنبيه والاشراف،
بيروت، دارصعب، ص 343؛ همو، مروج الذهب، بيروت، دارالاندلس، 1385ق، 1/94؛ نجاشي،
احمدبن علي، رجال، قم، مکتبه الداوري، 1397ق.
بخش معارف