دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آراراتجلد: 1نويسنده: اصغر نظريان 
 
 
شماره مقاله:160















آرارات، توده کوههاي آتشفشان خاموش در جنوب فلات ارمنستان، در انتهاي شرقي کشور
ترکيه و در مرز ايران و اتحاد جماهير شوروي. آرارات از دوقلّه تشکيل يافته است: يکي
آراراتِ بزرگ به ارتفاع 5156 متر و ديگري آراراتِ کوچک به ارتفاع 3952 متر.
وجه تسميه: آرارات را به زبان ترکي «آغْري داغ» و به زبان ارمني «ماسيس» يا «مازيک»
مي‎گويند. در منابع عربي و اسلامي «حارث» و «جودي» ذکر شده است و در منابع فارسي به
«کوه نوح» مشهور است. آرارت بزرگ به زبان ترکي «بويوک آغري» و آرارات کوچک «کيچيک
آغري» و در زبان عربي به ترتيب «الحارث» و «الحُوَيْرِث» و در زبان فارسي «نوح
بزرگ» و «نوح کوچک» ناميده مي‎شوند. نام آرارات مأخوذ از نام سرزمين «آيرارات» در
ارمنستان است. (پيوتروفسکي، اورارتو، 115؛ لسترنج، 196). بعضي از محققان نام دولت
«اورارتو» را که در نوشته‎هاي عبري باستان از سرزمين آنها به صورت «آرارات» ياد شده
است، با همين نام مربوط دانسته‎اند (همانجا). اورارتوييان در ارمنستان کنوني و
قسمتي از آناطولي شرقي و آذربايجان و قفقاز حکومت داشتند و قلمرو ايشان در حوض? رود
کر و ارس، تا ملتقاي 2 شعبه از فرات و همچنين سرزمينهاي بين درياچ? گوگچه (سِوان) و
اروميه را در بر مي‎گرفت (مشکور، 80). هرودوت در نوشته‎هاي خود از «آلاردُ» نام
برده است. در کتيبه‎هاي آشوري از دولت «اورارتو» به صورتهاي اوروآتري و اوراتري ياد
شده است که مرکز آن زماني حدود درياچ? «وان» بود (پيوتروفسکي، اورارتو، 23). ارامنه
کلم? آرارات را به سرزمين اطلاق کردند و کوه ياد شده را «ماسيس» ناميدند (همو، 15).
نامهاي الحارث و الحويرث، که جغرافي‎دانان اسلامي بر اين کوهها نهاده‎اند، شايد
مأخوذ از کلم? حَرث به معني زراعت و يا نامِ عربي باشد که قبل از اسلام در آن ديار
اقامت گزيده بوده است. عدّه‎اي «الحارث» را تحريف و تصحيف و معرّب آرارات مي‎دانند
و معتقدند که آرارات توسط اعرابي که پايشان به ارمنستان رسيده «ال + ارات» شنيده
شده و به مرور به «الحارت» و سپس به «الحارث» بدل شده است. سپس کوه کوچک‎تر مجاور
آن را به تصغير حويرث خوانده‎اند (قزويني، 4/924). ارامنه نام کوه «ماسيس» را از
«ماس» يا «مي‎سيش» مشتق مي‎دانند که پسر «آرام» بوده و ارمنستان به نام وي خوانده
شده است؛ ارامنه خود را از اعقاب آرام مي‎شمارند (شاردن، 2/3069.
در قرآن کريم و متون اسلامي از کوهي به نام «جودي» اسم برده مي‎شود که بنابر
روايات، همان کوه آرارات است که کشتي نوح(ع) بر آن نشست و بدين جهت ايرانيان آن را
کوه نوح مي‎نامند (هود/11/44).
سابق? تاريخي: با اينکه عظمت و ويژگيهاي طبيعي آرارات از نظر ارتفاع، تشکيلات زمين
شناختي و اشکال آن، نسبت به کوهها و قلل بزرگ جهان و منطقه، اشتهار خاصي به آن
بخشيده است، شهرت عمد? آرارات بيشتر به سبب سوابق تاريخي و جنبه‎هاي مذهبي اين کوه
است. در اکثر آثار تاريخي، سفرنامه‎هاي معتبر و نوشته‎هاي سياحان و جهانگردان از آن
ياد شده است.
قرآن مجيد (هود/11/44) در مورد واقع? طوفان نوح(ع) از کوه جودي اسم مي‎برد: وَ
قُضِيَ‎ألأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَي‎الْجُودِيَ (حکم انجام يافت و کشتي بر جودي قرار
گرفت). بنابر آيات اين سوره، به نوح(ع) وحي شد که جز همين عده‎اي که ايمان
آورده‎اند ديگر کسي از قومت ايمان نخواهد آورد و تو بر کفر و عصيان اين مردم محزون
مباش و به ساختن کشتي مشغول شو. نوح به ساختن کشتي پرداخت ... گرويدگان به نوح در
عالم شمار اندکي بودند. وي دستور داد که مؤمنان به کشتي درايند و سرانجام کشتي بر
کوه جودي قرار گرفت (هود/11/30-44).
بنابر روايات، شمار کساني که با ئوح(ع) از اين طوفان رهايي يافتند، 80 تن بود. پس
از نشستن کشتي بر کوه جودي، در آنجا دهي را بنا نهادند که به نام«ثمانين» يا
«هشتادان» معروف بوده است. در ترجم? تفسير طبري که متعلق به نيم? سد? 4ق/10م است،
از وجود آن روستا در عصر سامانيان ياد کرده، چنين آورده است: «پس، آن خلق از کشتي
بيرون آمدند و زان کوه فرو امدند، و بر آن کوه جودي، دهي بنا کردند. هشتاد تن
بودند، هشتاد خانه بنا کردند، و آن ده هشتاد خانه نام کردند، و آن دهي بزرگ گشت
همچون شهري، و هنوز آن ده به جاي است و آن دِه نوح خوانند» (3/735). در اوستا از
«مزيشونت» نام برده شده که يادآور ماسيس و نامي است که ارمنيان به اين کوه داده‎اند
و در حقيقت همان آرارات است (جکسن، 32-33). بلندترين قل? کوه ماسيس را ارمنيان آرات
و دشتِ مسير مرکزي رود ارس را، «آيرارات» مي‎ناميدند (پيوتروفسکي، دولت وان ، 33).
اين دشت در روزگار باستان از مراکز اقتصادي، سياسي و فرهنگي به شمار مي‎رفت
(خداورديان، 1/3). در ناحي? داش بورون واقع در دامن? کوههاي آرارات بخشي از آثار
تاريخي از جمله بقاياي دژهاي اورارتويي طي حفاريهايي از سوي ايوانوفسکي کشف شد که
نشانه‎اي از قدمت تاريخي آرارات است (پيوتروفسکي، دولت وان، 13). پس از کشته شدن
سناخريب پادشاه آشور در 681ق م به دست يکي از پسرانش، ديگر فرزندان او به سرزمين
آرارات گريختند (همانجا). پس از انقراض دولت هخامنشي، يرواند آخرين حکمران هخامنشي
ارمنستان و يکي از شرکـ‎کنندگان پيکار گوگْمِل، بر مسند فرمانروايي ارمنستان قرار
گرفت (خداورديان، 1/52). دودمان يرواند که به يروانديان شهرت داشتند دشت آرارات را
مرکز حکومت خود قرار دادند و شهر آرماير را به عنوان پايتخت برگزيدند، ولي چندي بعد
شهر ديگري با نام يروانداشاد به صورت پايتخت ارمنستان درآمد. در روزگار پادشاهان
اين دودمان شهرهاي ديگري نيز با نامهاي يرواندوان و يروانداگرد پديد آمد (همو،
1/53). کنار رود ارس نزديک آرارات در روزگار اشکانيان شهر دوين بنا گرديد. اين شهر،
که زماني تختگاه امراي عرب بر ارمنستان نيز بود، در مآخذ اسلامي به صورت «دبيل»
آمده است (بارتولد، VII/212). پس از نفوذ ايين مسيح در ارمنستان، منطق? آرارات يا
آيرارات يکي از اسقف‎نشينهاي مسيحي بود. بنا به نوشت? بِقيشه ، تاريخ‎نگار ارمني
عهد ساساني که در سد? 5م مي‎زيسته و ماجراي شورش ارمنيان عليه يزدگرد دوم را به شرح
آورده است، در آن روزگار اسقفِ آيرارات، يوسپ نام داشت. يقيشه به هنگام ذکر نامهاي
اساقف? ارمني نام اسقفِ آيرارات را مقدم بر ديگران ذکر کرده است (ص 42). در
23ق/644م عمربن خطاب، حبيب‎بن مسلم? فهري را مأمور فتح ارمنستان کرد و او بخشي از
ارمنستان را گشود (يعقوبي، 2/46، 61) در کتاب تاريخ ارمنستان، که سالهاي ميلادي در
چند مورد با تواريخ اسلامي سازگار نيست زمان حمل? سپاهيان خليفه، سال 640م ذکر شده
است. در حمل? اعراب، نواحي شرقي دشت آرارات دستخوش ويراني شد (خداورديان، 1/167).
10 سال بعد بار ديگر اعراب به دشت آرارات حمله بردند و اين مرکز حياتي ارمنستان را
ويران کردند (همو، 1/168). در عهد خلافت عثمان‎بن عفان، سلمان‎بن ربيعه به حکومت
ارمنستان منصوب شد، اما چندي بعد مغيره‎بن شعبه جانشين وي گرديد (يعقوبي، 2/61-2).
در 83ق/702م محمدبن مروان، برادر عبدالملک‎بن مروان خليف? اموي، اکثر نواحي
ارمنستان از جمله آباديهاي آرارات را ويران کرد (خداورديان، 1/169). ابن‎اثير نيز
به لشکرکشي محمدبن مروان و گريز مردم ارمنستان بود تا اينکه در 91ق/710م از سوي
وليدبن عبدالملک از ولايت جزيره و ارمنستان عزل شد (7/81، 160). الب‎ارسلان سلجوقي،
جانشين طغرل با گذر از آلبانيا (اران) و گرجستان، به ارمنستان حمله برد و دشت
آرارات را با روستاهاي اطراف آن ويران کرد و نواحي بسياري را به تصرف آورد
(خداورديان، 1/221). پس از آمدن ترکان به آسياي صغير و تشکيل دولت عثماني، آرارات
را به زبان ترکي «آغري داغ» ناميدند و امروز در ترکيه به همين نام خوانده مي‎شود.
ايالتي نيز در شرق ترکيه، همان‎جا که کوه آرارات واقع شده، به همين نام وجود دارد و
مرکز آن شهر «آغري» است. ترکان عثماني ضمن لشکرکشي به ارمنستان، بارها نواحي آرارات
را ويران ساختند. در معاهد? ترکمانچاي، ارمنستان و ازجمله بخش بزرگي از کوهها و
سراسر دشت آرارات، به تصرف روسيه درآمد. در جنوب غربي کوههاي آرارات دژ مستحکم و
مشهور «بايزيد» احداث گرديد که خود حاصل پيکارهاي متمادي است. اين دژ در سد?
13ق/19م به صورتي نيمه‎مستقل در اختيار طوايف کرد قرار گرفت (بارتولد، VII/213). در
روايات کهن از ناتواني انسانها در صعود به قل? کوه و محل توقف کشتي نوح(ع) سخن رفته
است (شاردن، 2/307). از شهرهاي عمده‎اي که در دامن? کوه آرارات قرار گرفته نخجوان
است که به اعتقاد ارمنيان قديم‎ترين شهر دنياست و در فاصل? 3 ليوي (ليو = واحد طول
بين 4 تا 5/5 کمـ) از آن کوهي که سفين? نوح(ع) در آنجا فرود آمد، بنا شده است. نام
اين شهر را با ماجراي سفين? نوح مرتبط دانسته‎اند؛ چه در زبان ارمني «نخ» به معناي
«سفينه» و «جوان» به معني «جاگير شده» است. ارامنه را اعتقاد بر اين است که نوح(ع)
بعد از طوفان در اين شهر جاي گرفت. مي‎گويند نوح(ع) در اين شهر مدفون شد و قبر
همسرش نيز در مرند بر سر راه تبريز واقع است (هويدا، 28). از طرف ديگر بنا بر
روايتي در دامن? کوه آرارات در يک دهکد? مسيحي صومعه‎اي است به نام «آروکيل وانک»
که به معناي دير حواريون است. ارامنه احترام زيادي براي اين معبد قائلند و اعتقاد
دارند که نوح پس از پايان طوفان ابتدا در آنجا سکونت اختيار کرد و مراسم نخستين
قرباني را در اين مکان به جاي آورد (شاردن، 2/309). روايات در اين‎باره متعدد است،
ولي اکثر روايات مسلمين دربار? جودي، با کوه آرارات انطباق دارد و در نوشته‎هاي
قديمي نيز آن را در سمت خاوري جزير? ابن‎عمر (بين‎النهرين عليا) دانسته‎اند
(لسترنج، 101) و در حقيقت کوه از اين نقطه پيداست.
موقعيت جغرافيايي: آراراتِ بزرگ بر روي مدار َ43 و ْ39 عرض شمالي و َ18 و ْ44 طول
شرقي و آراراتِ کوچک در جنوب شرقي آن بر روي مدار َ40 و ْ39 عرض شمالي و َ25 و ْ44
طول شرقي قرار گرفته است. اين کوه در انتهاي شمال شرقي ايالت «آغري» در شرق ترکيه
واقع است. از شمال به شاخ? اصلي رود ارس و ايالت قارص، از مشرق به منتهااليه شمال
غربي مرز ايران با ترکيه، از جنوب به شهر «دوغوبايزيد» و ايالت وان و از غرب به
توده کوههاي کم‎ارتفاع «حاما داغ» در مرکز ايالت آغري محدود است. آرارات در فاصل?
25 کيلومتري دوغوبايزيد که نزديک‎ترين شهر به آن است قرار دارد. اين کوه با شهر
آغري 98 کمـ و با «ارزروم»، بزرگ‎ترين شهر شرقي ترکيه، 285 کمـ فاصله دارد. با مرز
ايران در گمرک بازرگان 35 کمـ و با مرز شوروي حدود 26 کمـ فاصله دارد.
سيماي طبيعي: آرارات مرتفع‎ترين قل? آناطولي شرقي است. کوههاي جنوب شرقي درياي سياه
و کوههاي «توروس» از جائي که به طرف جنوب شرقي منحرف مي‎شوند، از هم دور شده و در
انتهاي شمال شرقي، توده کوهستان آرارات در غرب آن برجاي مي‎گذارد. امتداد عمومي
کوههاي آرات شمال غربي ـ جنوب شرقي است. آراراتِ بزرگ به وسيل? گذرگاه «سردار بلاغ»
به ارتفاع 2683 متر از آراراتِ کوچک جدا مي‎شود. آراراتِ بزرگ نسبت به دره‎ها و
دشتهاي اطراف ارتفاع متفاوت دارد. ارتفاع آن از جنوب غرب، در در? «ساري‎سو» (شهر
دوغوبايزيد)، 3100 متر و تا بستر رودخان? ارس در شمال، 4400 متر است و بدين جهت
منظر و جبه? شمالي آن با عظمت‎تر و با شکوه‎تر از جنوب جلوه مي‎کند. اين کوه مشرف
بر فلات ارمنستان و از تمام کوههاي اروپا، آسياي صغير و غرب ايران مرتفع‎تر است.

تشکيلات زمين‎شناختي: تود? کوهستاني آرارات به دنبال چين‎خوردگيهاي آلپي اواخر
دوران سوم زمين‎شناسي به وجود آمده است. اين کوه محل انحراف چين‎خوردگي آلپي به طرف
قفقاز در شمال شرقي و کوههاي آذربايجان در جنوب شرق است. تشکيلات زمين‎شناختي
آرارات و سير تکاملي آن از نخستين دوره‎هاي زمين‎شناسي آغاز و تا زمان حاضر ادامه
يافته و به صورت ساختمان طبيعي امروز درآمده است. آرارات يک مخروط آتشفشاني قديمي
است که قسمت اعظم آن از مواد آتشفشاني تشکيل يافته است. فعاليت کوه‎زايي آرارات
تمام آناطولي شرقي را تحت تأثير قرار مي‎دهد و اثرات تخريبي مختلفي از دوران دوم
زمين‎شناسي در آنها مشاهده مي‎شود. حفره‎هاي بزرگي که در نتيج? فرسايش شکستها ايجاد
شده‎اند با موادّ دوران نئوژن پر گشته‎اند و نيز بعضي گسلهاي پراکند? آن با رسوبات
دوران چهارم پر شده است. بالاخره در اکثر مناطق لايه‎هاي آتشفشاني که از ضخامت قابل
ملاحظه‎اي برخوردار است. ديده مي‎شود (هويدا، 18، 19، 24، 25، 32). امروزه آرارات
در قسمت مرکزي مخروط خود دهان? آتشفشاني مشخصي ندارد. پژوهشگران برآنند که آرارات
شامل دو آتشفشان و پراکندگي آن در اطراف دهانه‎ها ارتفاع پيدا کرده‎اند. آرارات
بزرگ به شکل مخروطي است که اندکي مدوّر شده باشد. قل? آن يک سطح هموار نزديک به
دايره با محيطي به طول 600 متر است که از هر طرف به شيب‎هاي تندي محدود مي‎شود
(همو، 34). آرارات با اينکه در ادوار مختلف تاريخي فعاليتي از خود نشان نداده است،
ولي زلزله‎هاي سختي در آن به وقوع پيوسته است. شديدترين و مهيب‎ترين آنها زمين‎لرز?
19 ربيع‎الآخر 1256ق/20 ژوئن 1840م است که باعث ريزش قسمتي از دامنه‎هاي شمالي کوه
شد و درنتيج? سقوط سنگها و گل و لاي، قري? «آخوري» (آرگوري) با جمعيتي بالغ بر 1600
نفر و صومع? کوچک «سن‎ژاک» که 3 کمـ بالاتر از آن قرار داشت به همراه هم? راهبان آن
نابود شد و چشم? سن‎ژاک نيز ناپديد شد و در نقط? ديگري ظاهر گرديد (دانشنامه).
آب و هوا و منابع آب: قل? آرارات در ارتفاعات بيش از 3900 تا 4000 متر، در تمام سال
پوشيده از برف است و در حد برفهاي دائمي است. با وجود فراواني برف، در شيب آرارات
بزرگ فقط 2 چشمه وجود دارد: يکي سردار بلاغ (چشمه سردار)، در ارتفاع 2290 متري و
ديگري چشمه مشهور سن‎ژاک. ارتفاع آرارات کوچک آن‎قدر نيست که هميشه برف داشته باشد.
آرارات به علت ارتفاع زياد داراي آب و هواي سرد کوهستاني است. قل? آن در اکثر صبحها
با نهايت صافي و عظمت از دور نمايان مي‎گردد. ريزش برف در زمستان قل? آن را تا
دامنه‎ها مي‎پوشاند. در ايام تابستان نيز در ارتفاعات بيش از 4000 متري سرماي شديدي
حکمفرماست. وجود يخچالهاي طبيعي و برفهاي دائمي عامل عمد? اين سرماست (پولو، 34؛
کلاويخو، 151؛ شاردن 2/306). کوه ارارات در حوض? وسطاي رود ارس قرار دارد و تمام
آبهاي آن در جهات مختلف به رودخان? ارس مي‎ريزد. علي‎رغم نزول برفهاي سنگين و وجود
يخچالهاي طبيعي، به علت قابل نفوذ بودن مواد متخلخل آتشفشاني آرارات، رودهاي پرآب
دائمي در آن کمتر ديده مي‎شود و مختصر آبي که از زمين بيرون مي‎آيد در بعضي نقاط
باتلاقي را تشکيل مي‎دهد. اکثر رودها از دامن? شمالي به همراه آبهاي ارتفاعات قارص،
وارد رودخان? ارس مي‎شوند. تنها رودخان? جنوبي آرارات «ساري‎سو» است که پس از مشروب
کردن دشت بايزيد در 5 کيلومتري شمال بازرگان، وارد ايران مي‎شود و در نزديکي
«پلدشت» به ارس مي‎ريزد. رودخان? مهم ديگر «قره‎سو» است که از دامن? شرقي سرچشمه
گرفته و پس از عبور از «پورآلان» و تشکيل مرز مشترک ايران و ترکيه در جنوب غربي
«دميرقاپو»، به ارس مي‎پيوندد.
پوشش گياهي و زندگي حيوانات: خشکي دامنه‎هاي آرارات سبب کم‎گياهي آن شده و مانند
هم? کوههاي مجاور فاقد جنگل است. مراتع و درختان جنگلي پراکنده در منطق? مرکزي
ارارات، از ارتفاع 1500 تا 3200 متر ديده مي‎شود درختان جنگلي بيشتر از نوع سرو
کوهي و بوت? درختاني از نوع قان هستند. در گذشته پوشش جنگلي آرارات انبوه بوده، ولي
امروزه مقدار زيادي از آنها تخريب يا ريشه‎کن شده است و فقط پراکندگي و آثار اين
جنگلها را مي‎توان به چشم ديد. اين عرياني مفرط تا حدي معلول قطع بي‎روي? درختان
است. به‎طور کلي از زماني که پاي آدمي از در? سن‎ژاک بريده شده، آرارات صورت بيابان
متروک يافته است. مراتع و چراگاههاي مختلف به صورت پراکنده در دامنه‎هاي آرارات
ديده مي‎شود و در تابستان گله‎هاي زيادي در آن به چرا مشغول هستند. فقر پوشش گياهي
موجب کمي تعداد حيوانات نيز گشته است و امروزه در پناه بيشه‎هاي تُنک و دامنه‎هاي
اين کوه حيواناتي مانند خرس و گراز زندگي مي‎کنند.
زندگي انساني: پراکندگي جمعيت در دامنه‎هاي آرارات چندان متراکم نيست و شهرهاي
چندان پرجمعيتي نيز در اطراف آن وجود ندارد در صورتي که در گذشته دامنه‎هاي آن
مسکوني و داراي بيش از 000’1 قريه بوده است (لسترنج، 196). در ارتفاعات بالاتر شيب
دامنه‎هاي آرارات خيلي تند است و از 000’5 متر بالاتر شيب آن تندتر مي‎گردد. تاکنون
تعدادي از محققين مشهور اروپائي، روسي، و ترک، به قله آرارات صعود کرده‎اند. اولين
کسي که به اين قل? صعود کرد، شخصي بود به نام ي. ي. ف. و. و. پارو آلماني که در
سپتامبر 1829م از آرارات بزرگ بالا رفت (هويدا، 35). در ضمن صعود نامگذاريهاي
مختلفي بر روي ارتفاعات انجام گرفته است که مهم‎ترين آنها نام قل? انتهايي آرارات
يا «آتاترک تپه‎سي» (قل? آتاترک) است.
کوه آرارات محور ارتباطي شرق و غرب و شمال و جنوب را از همديگر جدا مي‎کند. دو محور
ارتباطي عمده از شمال و جنوب آرارات، نواحي شرق را به غرب پيوند مي‎دهد. جاد?
ترانزيتي تهران ـ استانبول از جنوب آرارات مي‎گذرد و ايران را از طريق ارزروم،
آنکارا و استانبول به اروپا وصل مي‎کند و تنها راه ارتباطي شرق به غرب است. اين راه
در دوغو بايزيد دوشاخه شده، يک جاد? فرعي از غرب آرارات به طرف شمال و از طريق شرق
به قارص و اتحاد جماهير شوروي وصل مي‎گردد. راه ديگري از شمال شرق آرارات در داخل
خاک شوروي از طريق جلفا در جهت ايروان، تفليس و شهرهاي ديگر شوروي است و از غرب با
شهرهاي ترکيه ارتباط پيدا مي‎کند.
اماکن و آثار تاريخي و مذهبي: از اماکن، شهرها و آباديهاي مهم و تاريخي زيادي در
اطراف آرارات ياد شده است. از آن جمله مي‎توان از شهر «دوين»، که در نوشته‎هاي
اعراب به نام «دبيل» ذکر شده، نام برد. اين شهر «توين» نيز ناميده مي‎شد و اکنون به
جاي آن دهکد? کوچکي در جنوب ايروان نزديک رود ارس قرار دارد (لسترنج، 196).
آباديهاي «سورماري» (سولماري، سوللي) «ايگدير» يا «آغدير» فعلي «آخوري» يا «آرگوري»
نيز از شهرهاي قديمي ديگر اطراف آرارات هستند. شهر آخوري از نقاط ديدني در دامن?
شمالي در? سن‎ژاک، در ارتفاع 1737 متري است. به عقيد? اکثر مردم مسيحي ارمنستان،
تاکستاني که نوح(ع) به گزارش سفر پيدايش (9: 21) پس از طوفان ايجاد کرده در همين
شهر بوده است. اينان همچنين معتقدند که از بازماند? کشتي نوح(ع) درخت بيدي در اينجا
روئيد که بر اثر زلزل? 1256ق/1840م از ميان رفت (جکسن، 33). قلعه «بدشتي» و دژ
«چگري» (انجمن هاکليوت، 102) از آثار ديگري است که در اطراف آرارات قرار دارد.

مآخذ: ابن‎اثير، عزالدين، الکامل، بيروت، دارصادر، 1982م، 4/476’556؛ انجمن
هاکليوت، سفرنام? ونيزيان در ايران، ترجم? منوچهر اميري، تهران، خوارزمي، 1349ش؛
پولو، مارکو، سفرنامه، ترجم? منصور سجادي و آنجلادي جواني رومانو، تهران، 1363ش؛
پيوتروفسکي، ب. ب، اورارتو، ترجم? عنايت‎اللّه رضا، تهران، بنياد فرهنگ ايران،
1348ش؛ تاورنيه، ژان باتيست، سفرنامه، ترجم? ابوتراب ن.ري، اصفهان، تأييد، 1336ش،
صص 54-55؛ ترجم? تفسير طبري، به کوشش حبيب يغمايي، دانشگاه تهران، 1340ش؛ جکسن،
ويليامز، سفرنامه، ترجم? ا. گرماتيک، تهران، 1360ش، ج 1 و 2؛ دانشنام? ايران و
اسلام؛ سحاب، نقش? آذربايجان 5000/1؛ شاردن، ژان، سياحتنامه، ترجم? محمد عباسي،
تهران، اميرکبير، 1349ش؛ قزويني، محمد، يادداشتها، به کوشش ايرج افشار، دانشگاه
تهران، 4/923-924؛ کلاويخو، روي، سفرنامه، ترجم? مسعود رجب‎نيا، تهران، بنگاه ترجمه
و نشر کتاب، 1337ش، صص 148-149، 151؛ لسترنج، گاي، سرزمينهاي خلافت شرقي، ترجم?
محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337ش؛ مشکور محمدجواد، نظري به تاريخ
آذربايجان، تهران، انجمن آثار ملي، 1349ش؛ هويدا، رحيم، جغرافياي طبيعي آذربايجان،
دانشگاه تبريز، 1352ش، صص 9-35؛ يعقوبي، احمدبن واضح، تاريخ، ترجم? محمدابراهيم
آيتي، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش؛ نيز:

Bartold, V. V., Sochineniia, Moskva, 1971, VII; Egihe, O., vardane I voine
Aemianskoi, Perevod s drenearmianskogo akad. I. A. Orbeli izdatelstvo AN
Armianskoi SSR, Erevan, 1971; Piotrovskii B. B., Vanskoe tsarstvo (Urartu),
Moskva, izdatelstvo Vostochnoi literature, 1959.
اصغر نظريان

 





/ 415