شماره مقاله:160
آرارات، توده کوههاي آتشفشان خاموش در جنوب فلات ارمنستان، در انتهاي شرقي کشور
ترکيه و در مرز ايران و اتحاد جماهير شوروي. آرارات از دوقلّه تشکيل يافته است: يکي
آراراتِ بزرگ به ارتفاع 5156 متر و ديگري آراراتِ کوچک به ارتفاع 3952 متر.
وجه تسميه: آرارات را به زبان ترکي «آغْري داغ» و به زبان ارمني «ماسيس» يا «مازيک»
ميگويند. در منابع عربي و اسلامي «حارث» و «جودي» ذکر شده است و در منابع فارسي به
«کوه نوح» مشهور است. آرارت بزرگ به زبان ترکي «بويوک آغري» و آرارات کوچک «کيچيک
آغري» و در زبان عربي به ترتيب «الحارث» و «الحُوَيْرِث» و در زبان فارسي «نوح
بزرگ» و «نوح کوچک» ناميده ميشوند. نام آرارات مأخوذ از نام سرزمين «آيرارات» در
ارمنستان است. (پيوتروفسکي، اورارتو، 115؛ لسترنج، 196). بعضي از محققان نام دولت
«اورارتو» را که در نوشتههاي عبري باستان از سرزمين آنها به صورت «آرارات» ياد شده
است، با همين نام مربوط دانستهاند (همانجا). اورارتوييان در ارمنستان کنوني و
قسمتي از آناطولي شرقي و آذربايجان و قفقاز حکومت داشتند و قلمرو ايشان در حوض? رود
کر و ارس، تا ملتقاي 2 شعبه از فرات و همچنين سرزمينهاي بين درياچ? گوگچه (سِوان) و
اروميه را در بر ميگرفت (مشکور، 80). هرودوت در نوشتههاي خود از «آلاردُ» نام
برده است. در کتيبههاي آشوري از دولت «اورارتو» به صورتهاي اوروآتري و اوراتري ياد
شده است که مرکز آن زماني حدود درياچ? «وان» بود (پيوتروفسکي، اورارتو، 23). ارامنه
کلم? آرارات را به سرزمين اطلاق کردند و کوه ياد شده را «ماسيس» ناميدند (همو، 15).
نامهاي الحارث و الحويرث، که جغرافيدانان اسلامي بر اين کوهها نهادهاند، شايد
مأخوذ از کلم? حَرث به معني زراعت و يا نامِ عربي باشد که قبل از اسلام در آن ديار
اقامت گزيده بوده است. عدّهاي «الحارث» را تحريف و تصحيف و معرّب آرارات ميدانند
و معتقدند که آرارات توسط اعرابي که پايشان به ارمنستان رسيده «ال + ارات» شنيده
شده و به مرور به «الحارت» و سپس به «الحارث» بدل شده است. سپس کوه کوچکتر مجاور
آن را به تصغير حويرث خواندهاند (قزويني، 4/924). ارامنه نام کوه «ماسيس» را از
«ماس» يا «ميسيش» مشتق ميدانند که پسر «آرام» بوده و ارمنستان به نام وي خوانده
شده است؛ ارامنه خود را از اعقاب آرام ميشمارند (شاردن، 2/3069.
در قرآن کريم و متون اسلامي از کوهي به نام «جودي» اسم برده ميشود که بنابر
روايات، همان کوه آرارات است که کشتي نوح(ع) بر آن نشست و بدين جهت ايرانيان آن را
کوه نوح مينامند (هود/11/44).
سابق? تاريخي: با اينکه عظمت و ويژگيهاي طبيعي آرارات از نظر ارتفاع، تشکيلات زمين
شناختي و اشکال آن، نسبت به کوهها و قلل بزرگ جهان و منطقه، اشتهار خاصي به آن
بخشيده است، شهرت عمد? آرارات بيشتر به سبب سوابق تاريخي و جنبههاي مذهبي اين کوه
است. در اکثر آثار تاريخي، سفرنامههاي معتبر و نوشتههاي سياحان و جهانگردان از آن
ياد شده است.
قرآن مجيد (هود/11/44) در مورد واقع? طوفان نوح(ع) از کوه جودي اسم ميبرد: وَ
قُضِيَألأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَيالْجُودِيَ (حکم انجام يافت و کشتي بر جودي قرار
گرفت). بنابر آيات اين سوره، به نوح(ع) وحي شد که جز همين عدهاي که ايمان
آوردهاند ديگر کسي از قومت ايمان نخواهد آورد و تو بر کفر و عصيان اين مردم محزون
مباش و به ساختن کشتي مشغول شو. نوح به ساختن کشتي پرداخت ... گرويدگان به نوح در
عالم شمار اندکي بودند. وي دستور داد که مؤمنان به کشتي درايند و سرانجام کشتي بر
کوه جودي قرار گرفت (هود/11/30-44).
بنابر روايات، شمار کساني که با ئوح(ع) از اين طوفان رهايي يافتند، 80 تن بود. پس
از نشستن کشتي بر کوه جودي، در آنجا دهي را بنا نهادند که به نام«ثمانين» يا
«هشتادان» معروف بوده است. در ترجم? تفسير طبري که متعلق به نيم? سد? 4ق/10م است،
از وجود آن روستا در عصر سامانيان ياد کرده، چنين آورده است: «پس، آن خلق از کشتي
بيرون آمدند و زان کوه فرو امدند، و بر آن کوه جودي، دهي بنا کردند. هشتاد تن
بودند، هشتاد خانه بنا کردند، و آن ده هشتاد خانه نام کردند، و آن دهي بزرگ گشت
همچون شهري، و هنوز آن ده به جاي است و آن دِه نوح خوانند» (3/735). در اوستا از
«مزيشونت» نام برده شده که يادآور ماسيس و نامي است که ارمنيان به اين کوه دادهاند
و در حقيقت همان آرارات است (جکسن، 32-33). بلندترين قل? کوه ماسيس را ارمنيان آرات
و دشتِ مسير مرکزي رود ارس را، «آيرارات» ميناميدند (پيوتروفسکي، دولت وان ، 33).
اين دشت در روزگار باستان از مراکز اقتصادي، سياسي و فرهنگي به شمار ميرفت
(خداورديان، 1/3). در ناحي? داش بورون واقع در دامن? کوههاي آرارات بخشي از آثار
تاريخي از جمله بقاياي دژهاي اورارتويي طي حفاريهايي از سوي ايوانوفسکي کشف شد که
نشانهاي از قدمت تاريخي آرارات است (پيوتروفسکي، دولت وان، 13). پس از کشته شدن
سناخريب پادشاه آشور در 681ق م به دست يکي از پسرانش، ديگر فرزندان او به سرزمين
آرارات گريختند (همانجا). پس از انقراض دولت هخامنشي، يرواند آخرين حکمران هخامنشي
ارمنستان و يکي از شرکـکنندگان پيکار گوگْمِل، بر مسند فرمانروايي ارمنستان قرار
گرفت (خداورديان، 1/52). دودمان يرواند که به يروانديان شهرت داشتند دشت آرارات را
مرکز حکومت خود قرار دادند و شهر آرماير را به عنوان پايتخت برگزيدند، ولي چندي بعد
شهر ديگري با نام يروانداشاد به صورت پايتخت ارمنستان درآمد. در روزگار پادشاهان
اين دودمان شهرهاي ديگري نيز با نامهاي يرواندوان و يروانداگرد پديد آمد (همو،
1/53). کنار رود ارس نزديک آرارات در روزگار اشکانيان شهر دوين بنا گرديد. اين شهر،
که زماني تختگاه امراي عرب بر ارمنستان نيز بود، در مآخذ اسلامي به صورت «دبيل»
آمده است (بارتولد، VII/212). پس از نفوذ ايين مسيح در ارمنستان، منطق? آرارات يا
آيرارات يکي از اسقفنشينهاي مسيحي بود. بنا به نوشت? بِقيشه ، تاريخنگار ارمني
عهد ساساني که در سد? 5م ميزيسته و ماجراي شورش ارمنيان عليه يزدگرد دوم را به شرح
آورده است، در آن روزگار اسقفِ آيرارات، يوسپ نام داشت. يقيشه به هنگام ذکر نامهاي
اساقف? ارمني نام اسقفِ آيرارات را مقدم بر ديگران ذکر کرده است (ص 42). در
23ق/644م عمربن خطاب، حبيببن مسلم? فهري را مأمور فتح ارمنستان کرد و او بخشي از
ارمنستان را گشود (يعقوبي، 2/46، 61) در کتاب تاريخ ارمنستان، که سالهاي ميلادي در
چند مورد با تواريخ اسلامي سازگار نيست زمان حمل? سپاهيان خليفه، سال 640م ذکر شده
است. در حمل? اعراب، نواحي شرقي دشت آرارات دستخوش ويراني شد (خداورديان، 1/167).
10 سال بعد بار ديگر اعراب به دشت آرارات حمله بردند و اين مرکز حياتي ارمنستان را
ويران کردند (همو، 1/168). در عهد خلافت عثمانبن عفان، سلمانبن ربيعه به حکومت
ارمنستان منصوب شد، اما چندي بعد مغيرهبن شعبه جانشين وي گرديد (يعقوبي، 2/61-2).
در 83ق/702م محمدبن مروان، برادر عبدالملکبن مروان خليف? اموي، اکثر نواحي
ارمنستان از جمله آباديهاي آرارات را ويران کرد (خداورديان، 1/169). ابناثير نيز
به لشکرکشي محمدبن مروان و گريز مردم ارمنستان بود تا اينکه در 91ق/710م از سوي
وليدبن عبدالملک از ولايت جزيره و ارمنستان عزل شد (7/81، 160). البارسلان سلجوقي،
جانشين طغرل با گذر از آلبانيا (اران) و گرجستان، به ارمنستان حمله برد و دشت
آرارات را با روستاهاي اطراف آن ويران کرد و نواحي بسياري را به تصرف آورد
(خداورديان، 1/221). پس از آمدن ترکان به آسياي صغير و تشکيل دولت عثماني، آرارات
را به زبان ترکي «آغري داغ» ناميدند و امروز در ترکيه به همين نام خوانده ميشود.
ايالتي نيز در شرق ترکيه، همانجا که کوه آرارات واقع شده، به همين نام وجود دارد و
مرکز آن شهر «آغري» است. ترکان عثماني ضمن لشکرکشي به ارمنستان، بارها نواحي آرارات
را ويران ساختند. در معاهد? ترکمانچاي، ارمنستان و ازجمله بخش بزرگي از کوهها و
سراسر دشت آرارات، به تصرف روسيه درآمد. در جنوب غربي کوههاي آرارات دژ مستحکم و
مشهور «بايزيد» احداث گرديد که خود حاصل پيکارهاي متمادي است. اين دژ در سد?
13ق/19م به صورتي نيمهمستقل در اختيار طوايف کرد قرار گرفت (بارتولد، VII/213). در
روايات کهن از ناتواني انسانها در صعود به قل? کوه و محل توقف کشتي نوح(ع) سخن رفته
است (شاردن، 2/307). از شهرهاي عمدهاي که در دامن? کوه آرارات قرار گرفته نخجوان
است که به اعتقاد ارمنيان قديمترين شهر دنياست و در فاصل? 3 ليوي (ليو = واحد طول
بين 4 تا 5/5 کمـ) از آن کوهي که سفين? نوح(ع) در آنجا فرود آمد، بنا شده است. نام
اين شهر را با ماجراي سفين? نوح مرتبط دانستهاند؛ چه در زبان ارمني «نخ» به معناي
«سفينه» و «جوان» به معني «جاگير شده» است. ارامنه را اعتقاد بر اين است که نوح(ع)
بعد از طوفان در اين شهر جاي گرفت. ميگويند نوح(ع) در اين شهر مدفون شد و قبر
همسرش نيز در مرند بر سر راه تبريز واقع است (هويدا، 28). از طرف ديگر بنا بر
روايتي در دامن? کوه آرارات در يک دهکد? مسيحي صومعهاي است به نام «آروکيل وانک»
که به معناي دير حواريون است. ارامنه احترام زيادي براي اين معبد قائلند و اعتقاد
دارند که نوح پس از پايان طوفان ابتدا در آنجا سکونت اختيار کرد و مراسم نخستين
قرباني را در اين مکان به جاي آورد (شاردن، 2/309). روايات در اينباره متعدد است،
ولي اکثر روايات مسلمين دربار? جودي، با کوه آرارات انطباق دارد و در نوشتههاي
قديمي نيز آن را در سمت خاوري جزير? ابنعمر (بينالنهرين عليا) دانستهاند
(لسترنج، 101) و در حقيقت کوه از اين نقطه پيداست.
موقعيت جغرافيايي: آراراتِ بزرگ بر روي مدار َ43 و ْ39 عرض شمالي و َ18 و ْ44 طول
شرقي و آراراتِ کوچک در جنوب شرقي آن بر روي مدار َ40 و ْ39 عرض شمالي و َ25 و ْ44
طول شرقي قرار گرفته است. اين کوه در انتهاي شمال شرقي ايالت «آغري» در شرق ترکيه
واقع است. از شمال به شاخ? اصلي رود ارس و ايالت قارص، از مشرق به منتهااليه شمال
غربي مرز ايران با ترکيه، از جنوب به شهر «دوغوبايزيد» و ايالت وان و از غرب به
توده کوههاي کمارتفاع «حاما داغ» در مرکز ايالت آغري محدود است. آرارات در فاصل?
25 کيلومتري دوغوبايزيد که نزديکترين شهر به آن است قرار دارد. اين کوه با شهر
آغري 98 کمـ و با «ارزروم»، بزرگترين شهر شرقي ترکيه، 285 کمـ فاصله دارد. با مرز
ايران در گمرک بازرگان 35 کمـ و با مرز شوروي حدود 26 کمـ فاصله دارد.
سيماي طبيعي: آرارات مرتفعترين قل? آناطولي شرقي است. کوههاي جنوب شرقي درياي سياه
و کوههاي «توروس» از جائي که به طرف جنوب شرقي منحرف ميشوند، از هم دور شده و در
انتهاي شمال شرقي، توده کوهستان آرارات در غرب آن برجاي ميگذارد. امتداد عمومي
کوههاي آرات شمال غربي ـ جنوب شرقي است. آراراتِ بزرگ به وسيل? گذرگاه «سردار بلاغ»
به ارتفاع 2683 متر از آراراتِ کوچک جدا ميشود. آراراتِ بزرگ نسبت به درهها و
دشتهاي اطراف ارتفاع متفاوت دارد. ارتفاع آن از جنوب غرب، در در? «ساريسو» (شهر
دوغوبايزيد)، 3100 متر و تا بستر رودخان? ارس در شمال، 4400 متر است و بدين جهت
منظر و جبه? شمالي آن با عظمتتر و با شکوهتر از جنوب جلوه ميکند. اين کوه مشرف
بر فلات ارمنستان و از تمام کوههاي اروپا، آسياي صغير و غرب ايران مرتفعتر است.
تشکيلات زمينشناختي: تود? کوهستاني آرارات به دنبال چينخوردگيهاي آلپي اواخر
دوران سوم زمينشناسي به وجود آمده است. اين کوه محل انحراف چينخوردگي آلپي به طرف
قفقاز در شمال شرقي و کوههاي آذربايجان در جنوب شرق است. تشکيلات زمينشناختي
آرارات و سير تکاملي آن از نخستين دورههاي زمينشناسي آغاز و تا زمان حاضر ادامه
يافته و به صورت ساختمان طبيعي امروز درآمده است. آرارات يک مخروط آتشفشاني قديمي
است که قسمت اعظم آن از مواد آتشفشاني تشکيل يافته است. فعاليت کوهزايي آرارات
تمام آناطولي شرقي را تحت تأثير قرار ميدهد و اثرات تخريبي مختلفي از دوران دوم
زمينشناسي در آنها مشاهده ميشود. حفرههاي بزرگي که در نتيج? فرسايش شکستها ايجاد
شدهاند با موادّ دوران نئوژن پر گشتهاند و نيز بعضي گسلهاي پراکند? آن با رسوبات
دوران چهارم پر شده است. بالاخره در اکثر مناطق لايههاي آتشفشاني که از ضخامت قابل
ملاحظهاي برخوردار است. ديده ميشود (هويدا، 18، 19، 24، 25، 32). امروزه آرارات
در قسمت مرکزي مخروط خود دهان? آتشفشاني مشخصي ندارد. پژوهشگران برآنند که آرارات
شامل دو آتشفشان و پراکندگي آن در اطراف دهانهها ارتفاع پيدا کردهاند. آرارات
بزرگ به شکل مخروطي است که اندکي مدوّر شده باشد. قل? آن يک سطح هموار نزديک به
دايره با محيطي به طول 600 متر است که از هر طرف به شيبهاي تندي محدود ميشود
(همو، 34). آرارات با اينکه در ادوار مختلف تاريخي فعاليتي از خود نشان نداده است،
ولي زلزلههاي سختي در آن به وقوع پيوسته است. شديدترين و مهيبترين آنها زمينلرز?
19 ربيعالآخر 1256ق/20 ژوئن 1840م است که باعث ريزش قسمتي از دامنههاي شمالي کوه
شد و درنتيج? سقوط سنگها و گل و لاي، قري? «آخوري» (آرگوري) با جمعيتي بالغ بر 1600
نفر و صومع? کوچک «سنژاک» که 3 کمـ بالاتر از آن قرار داشت به همراه هم? راهبان آن
نابود شد و چشم? سنژاک نيز ناپديد شد و در نقط? ديگري ظاهر گرديد (دانشنامه).
آب و هوا و منابع آب: قل? آرارات در ارتفاعات بيش از 3900 تا 4000 متر، در تمام سال
پوشيده از برف است و در حد برفهاي دائمي است. با وجود فراواني برف، در شيب آرارات
بزرگ فقط 2 چشمه وجود دارد: يکي سردار بلاغ (چشمه سردار)، در ارتفاع 2290 متري و
ديگري چشمه مشهور سنژاک. ارتفاع آرارات کوچک آنقدر نيست که هميشه برف داشته باشد.
آرارات به علت ارتفاع زياد داراي آب و هواي سرد کوهستاني است. قل? آن در اکثر صبحها
با نهايت صافي و عظمت از دور نمايان ميگردد. ريزش برف در زمستان قل? آن را تا
دامنهها ميپوشاند. در ايام تابستان نيز در ارتفاعات بيش از 4000 متري سرماي شديدي
حکمفرماست. وجود يخچالهاي طبيعي و برفهاي دائمي عامل عمد? اين سرماست (پولو، 34؛
کلاويخو، 151؛ شاردن 2/306). کوه ارارات در حوض? وسطاي رود ارس قرار دارد و تمام
آبهاي آن در جهات مختلف به رودخان? ارس ميريزد. عليرغم نزول برفهاي سنگين و وجود
يخچالهاي طبيعي، به علت قابل نفوذ بودن مواد متخلخل آتشفشاني آرارات، رودهاي پرآب
دائمي در آن کمتر ديده ميشود و مختصر آبي که از زمين بيرون ميآيد در بعضي نقاط
باتلاقي را تشکيل ميدهد. اکثر رودها از دامن? شمالي به همراه آبهاي ارتفاعات قارص،
وارد رودخان? ارس ميشوند. تنها رودخان? جنوبي آرارات «ساريسو» است که پس از مشروب
کردن دشت بايزيد در 5 کيلومتري شمال بازرگان، وارد ايران ميشود و در نزديکي
«پلدشت» به ارس ميريزد. رودخان? مهم ديگر «قرهسو» است که از دامن? شرقي سرچشمه
گرفته و پس از عبور از «پورآلان» و تشکيل مرز مشترک ايران و ترکيه در جنوب غربي
«دميرقاپو»، به ارس ميپيوندد.
پوشش گياهي و زندگي حيوانات: خشکي دامنههاي آرارات سبب کمگياهي آن شده و مانند
هم? کوههاي مجاور فاقد جنگل است. مراتع و درختان جنگلي پراکنده در منطق? مرکزي
ارارات، از ارتفاع 1500 تا 3200 متر ديده ميشود درختان جنگلي بيشتر از نوع سرو
کوهي و بوت? درختاني از نوع قان هستند. در گذشته پوشش جنگلي آرارات انبوه بوده، ولي
امروزه مقدار زيادي از آنها تخريب يا ريشهکن شده است و فقط پراکندگي و آثار اين
جنگلها را ميتوان به چشم ديد. اين عرياني مفرط تا حدي معلول قطع بيروي? درختان
است. بهطور کلي از زماني که پاي آدمي از در? سنژاک بريده شده، آرارات صورت بيابان
متروک يافته است. مراتع و چراگاههاي مختلف به صورت پراکنده در دامنههاي آرارات
ديده ميشود و در تابستان گلههاي زيادي در آن به چرا مشغول هستند. فقر پوشش گياهي
موجب کمي تعداد حيوانات نيز گشته است و امروزه در پناه بيشههاي تُنک و دامنههاي
اين کوه حيواناتي مانند خرس و گراز زندگي ميکنند.
زندگي انساني: پراکندگي جمعيت در دامنههاي آرارات چندان متراکم نيست و شهرهاي
چندان پرجمعيتي نيز در اطراف آن وجود ندارد در صورتي که در گذشته دامنههاي آن
مسکوني و داراي بيش از 000’1 قريه بوده است (لسترنج، 196). در ارتفاعات بالاتر شيب
دامنههاي آرارات خيلي تند است و از 000’5 متر بالاتر شيب آن تندتر ميگردد. تاکنون
تعدادي از محققين مشهور اروپائي، روسي، و ترک، به قله آرارات صعود کردهاند. اولين
کسي که به اين قل? صعود کرد، شخصي بود به نام ي. ي. ف. و. و. پارو آلماني که در
سپتامبر 1829م از آرارات بزرگ بالا رفت (هويدا، 35). در ضمن صعود نامگذاريهاي
مختلفي بر روي ارتفاعات انجام گرفته است که مهمترين آنها نام قل? انتهايي آرارات
يا «آتاترک تپهسي» (قل? آتاترک) است.
کوه آرارات محور ارتباطي شرق و غرب و شمال و جنوب را از همديگر جدا ميکند. دو محور
ارتباطي عمده از شمال و جنوب آرارات، نواحي شرق را به غرب پيوند ميدهد. جاد?
ترانزيتي تهران ـ استانبول از جنوب آرارات ميگذرد و ايران را از طريق ارزروم،
آنکارا و استانبول به اروپا وصل ميکند و تنها راه ارتباطي شرق به غرب است. اين راه
در دوغو بايزيد دوشاخه شده، يک جاد? فرعي از غرب آرارات به طرف شمال و از طريق شرق
به قارص و اتحاد جماهير شوروي وصل ميگردد. راه ديگري از شمال شرق آرارات در داخل
خاک شوروي از طريق جلفا در جهت ايروان، تفليس و شهرهاي ديگر شوروي است و از غرب با
شهرهاي ترکيه ارتباط پيدا ميکند.
اماکن و آثار تاريخي و مذهبي: از اماکن، شهرها و آباديهاي مهم و تاريخي زيادي در
اطراف آرارات ياد شده است. از آن جمله ميتوان از شهر «دوين»، که در نوشتههاي
اعراب به نام «دبيل» ذکر شده، نام برد. اين شهر «توين» نيز ناميده ميشد و اکنون به
جاي آن دهکد? کوچکي در جنوب ايروان نزديک رود ارس قرار دارد (لسترنج، 196).
آباديهاي «سورماري» (سولماري، سوللي) «ايگدير» يا «آغدير» فعلي «آخوري» يا «آرگوري»
نيز از شهرهاي قديمي ديگر اطراف آرارات هستند. شهر آخوري از نقاط ديدني در دامن?
شمالي در? سنژاک، در ارتفاع 1737 متري است. به عقيد? اکثر مردم مسيحي ارمنستان،
تاکستاني که نوح(ع) به گزارش سفر پيدايش (9: 21) پس از طوفان ايجاد کرده در همين
شهر بوده است. اينان همچنين معتقدند که از بازماند? کشتي نوح(ع) درخت بيدي در اينجا
روئيد که بر اثر زلزل? 1256ق/1840م از ميان رفت (جکسن، 33). قلعه «بدشتي» و دژ
«چگري» (انجمن هاکليوت، 102) از آثار ديگري است که در اطراف آرارات قرار دارد.
مآخذ: ابناثير، عزالدين، الکامل، بيروت، دارصادر، 1982م، 4/476’556؛ انجمن
هاکليوت، سفرنام? ونيزيان در ايران، ترجم? منوچهر اميري، تهران، خوارزمي، 1349ش؛
پولو، مارکو، سفرنامه، ترجم? منصور سجادي و آنجلادي جواني رومانو، تهران، 1363ش؛
پيوتروفسکي، ب. ب، اورارتو، ترجم? عنايتاللّه رضا، تهران، بنياد فرهنگ ايران،
1348ش؛ تاورنيه، ژان باتيست، سفرنامه، ترجم? ابوتراب ن.ري، اصفهان، تأييد، 1336ش،
صص 54-55؛ ترجم? تفسير طبري، به کوشش حبيب يغمايي، دانشگاه تهران، 1340ش؛ جکسن،
ويليامز، سفرنامه، ترجم? ا. گرماتيک، تهران، 1360ش، ج 1 و 2؛ دانشنام? ايران و
اسلام؛ سحاب، نقش? آذربايجان 5000/1؛ شاردن، ژان، سياحتنامه، ترجم? محمد عباسي،
تهران، اميرکبير، 1349ش؛ قزويني، محمد، يادداشتها، به کوشش ايرج افشار، دانشگاه
تهران، 4/923-924؛ کلاويخو، روي، سفرنامه، ترجم? مسعود رجبنيا، تهران، بنگاه ترجمه
و نشر کتاب، 1337ش، صص 148-149، 151؛ لسترنج، گاي، سرزمينهاي خلافت شرقي، ترجم?
محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337ش؛ مشکور محمدجواد، نظري به تاريخ
آذربايجان، تهران، انجمن آثار ملي، 1349ش؛ هويدا، رحيم، جغرافياي طبيعي آذربايجان،
دانشگاه تبريز، 1352ش، صص 9-35؛ يعقوبي، احمدبن واضح، تاريخ، ترجم? محمدابراهيم
آيتي، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش؛ نيز:
Bartold, V. V., Sochineniia, Moskva, 1971, VII; Egihe, O., vardane I voine
Aemianskoi, Perevod s drenearmianskogo akad. I. A. Orbeli izdatelstvo AN
Armianskoi SSR, Erevan, 1971; Piotrovskii B. B., Vanskoe tsarstvo (Urartu),
Moskva, izdatelstvo Vostochnoi literature, 1959.
اصغر نظريان