دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آراگونجلد: 1نويسنده: علي بابا عسگري 
 
 
شماره مقاله:162
















آراگون ، (در منابع اسلامي: اَراغون، اَرَغون، اَرْغون و اَرْکون)، ايالتي در شمال
شرقي اسپانيا يا اندلس دور? اسلامي، در قسمت وسطاي حوض?، رود ابرو ، با ْ3 و َ5 طول
غربي تا 45 دقيقه طول شرقي و ْ39 و َ57 تا ْ42 و َ56 عرض شمالي و حدود 000’170’1
نفر جمعيت (آمار سال 1979م). محدود است از شمال به فرانسه، از مشرق و جنوب به
ايلتهاي کاتالونيا (قطالونيه) و والانسيا (بلنسيه) و از مغرب به کاستيل (قسطيله ـ
قشتاله) و ناوارا (نواره). مساحت اين ايالت 391’47 کمـ 2 است که معادل 11/1
اسپانياست و تراکم نسبي جمعيت آن 24 نفر در کمـ 2 است. کوههاي جوان پيرنه (برانس)
از شمال و رشته‎کوه ايبريکو از جنوب غربي آن را در برگرفته که با شيب تندي به جلگ?
پهناور و حاصلخيز آراگون ختم مي‎گردند. آب و هواي آن مناطق کوهستاني سرد و پربرف و
در ناحي?، جلگه‎اي گرم و خشک و تحت تأثير اقليم مديترانه‎اي است. رود ابرو به
درازاي 927 کمـ آن را طي مي‎کند و در ايالت کاتالونيا به درياي مديترانه (بحر
متوسط) مي‎ريزد. از گذشته‎هاي دور، خصوصاً در روزگار اسلامي، در حوض? اين رود براي
افزايش محصولات کشاورزي سدهاي متعدد و کانالهاي آب‎رساني ساخته شده است (وات،
54-55).
سابق? تاريخي: مردم آراگون از نژاد سفيد و احتمالاً از تير? ايبريها هستند که
حدوداً 500’4 سال قبل، از شمال افريقا به اين منطقه مهاجرت کرده‎اند و سپس با
مهاجمان سلت که از فرانسه آمده‎اند، درهم آميخته و هست? اصلي نژاد مردم اسپانياي
امروزي را بنياد گذاشته‎اند (دوروتي، 22). زماني که ويزيگوتها در اسپانيا حکمراني
داشتند، به دستور موسي‎بن نصير در 93ق/712م طارق‎بن زياد سردار دلير مسلمان با
000’7 نفر که اغلب آنان از مسلمانان بربر شمال افريقا بودند، پس از عبور از تنگ?
هرکول (که بعدها به نام او «تنگ? جبل‎الطارق» ناميده شد)، رود ريگ (الذريق، لزريق،
رذريق)، پادشاه ويزگيوتها را شکست داد و سر او را به دمشق فرستاد و سپس موفق به
تصرف جنوب غربي اسپانيا يعني ايالت آندالوسيا (اندلس) و حتي پايتخت اسپانيا يعني
تولدو (طليطله) گرديد. پس از اين موفقيت، موسي‎بن نصير که از پيشرفت حيرت‎انگيز
طارق به هيجان امده بود، براي اينکه در پيروزيهاي طارق سهيم باشد و ثوابي ببرد، به
همراهي يکي از صحابه و 3 تن از تابعين با 000’18 تن ديگر به کمک ارق به اندلس آمد.
اينان در اندک زماني بر سراسر اسپانيا و از جمله آراگون و شهرهاي آن مسلط شدند
(ارسلان، تاريخ فتوحات اسلامي، 38-52).
سرقسطه (مرکز آراگون) در بهار 95ق/714م تسليم سپاهيان موسي‎بن نصير گرديد (باستاني)
و فورتون حاکم آراگون به طارق‎بن زياد تسليم شد و اسلام آورد. اسقف آراگون به
کوههاي پيرنه گريخت، ولي مردم گروه گروه به اسلام گرويدند. انگيز? عمد? قبول اسلام
از سوي بخش وسيعي از مردم اسپانيا، احتمالاً اين بود که مي‎خواستند از ستم اسقفهاي
مسيحي که روابط کاملاً نزديکي با مأموران حکومت ستمگر ويزيگوت داشتند، خلاص گردند،
به اين تازه مسلمانان مسالم يا مولّدون يا به قول مردم اسپانيا مولاديز مي‎گفتند
(وات، 14-15). به قولي، موسي‎بن نصير قصد داشت که از کوههاي برانس (پيرنه) بگذرد و
ضمن تصرف ارض کبير (اروپا) از طريق آلمان و قسطنطنيه خود را به دمشق برساند و دين
اسلام را در اين نواحي رواج دهد، ولي به علت احضار شدن وي و طارق توسط خليف? اموي و
وليدبن عبدالملک (86-96ق/705-715م) اين هدف عملي نشد و موسي و طارق در 96ق/715م با
غنايم و اسيران فراوان که اغلب از شاهزادگان و اشراف بودند، به دمشق بازگشتند و
چندي بعد موسي مغضوب سليمان‎بن عبدالملک (96-99ق/715-718م) گشت و به گون?
وحشيانه‎اي از ميان رفت (ارسلان، همان). پس از موسي 19 تن ديگر از مسلمانان به مدت
42 سال (96-138ق/715-755م) در اندلس حکومت کردند و اوقات آنان بيشتر مصروف جنگ با
فرانسويان گشت (ارسلان، تاريخ فتوحات اسلامي، 62). چون منطق? آراگون، به‎ويژه مرکز
آن سرقسطه، ستاد عمليات نظامي مسلمانان بود، اين منطقه نقش عمده‎اي در پيروزي ايشان
ايفا کرد، زيرا در زمان اقتدار مسلمانان، شهرهاي جنوب غربي فرانسه مانند تولوز
(تولوزه) ناربون (ناربونه) کارکاسون (قرقشونه) به تصرف مسلمانان درآمد و در زمان
ناتواني فرانسويان آراگون، بر ناوارا و کاتالونيا مي‎تاختند. به همين جهت خط‎الرأس
رشته‎کوه پيرنه مرزي ميان دولت اسلامي و مسيحي به شمار آمد و نيروي دفاعي مسلمانان
براي نگهباني سرحدات شمال شرقي در سرقسطه جاي گرفت (وات، 38-39). چون دولت بني‎اميه
در 132ق/750م به دست ابومسلم خراساني برافتاد و دولت بني‎عباس (132-656ق/750-1258م)
بر سر کار آمد، يکي از خليفه زادگان اموي به نام عبدالرحمن‎الداخل از دست مأموران
عباسي گريخت و خود را به اندلس رساند و موفق به قبضه کردن قدرت در انجا شد و
بازماندگان وي توانستند تا 423ق/1032م، در اندلس (و از جمله آراگون) به حکومت خود
ادامه دهند. در اين مدت فرهنگ و تمدن اسلامي به حد اعلاي خود رسيد و پرتو آن تمام
اروپاي غربي را فرا گرفت (حتي، 2/652).
در 162ق/779م در زمان عبدالرحمن اول (138-172ق/755-788م) شارلماني
(151-199ق/768-814م) که هم‎پيمان خليف? عباسي هارون‎الرشيد و بالطبع دشمن عبدالرحمن
بود، به دعوت برخي از اميران مخالف، به اندلس حمله کرد و وارد آراگون گرديد، ولي به
علت پايداري مسلمانان سرقسطه و بسته شدن دروازه‎هاي شهر (حتي، 2/650) نتوانست به
فتح سرقسطه نايل آيد و اين امر باعث شد که قسمت اعظم اسپانيا را به حال خود رها کند
(وات، 38)، اما هنگام بازگشت خفت‎انگيز سپاه فرانسه، در تنگه‎هاي کوهستاني پيرنه
قبايل باسک و ديگر کوه‎نشينان که اغلب مسلمان بودند از پشت‎سر به سپاه شارلماني
حمله کردند و خسارتهاي جاني و مالي بسيار وارد آوردند. در اين حملات رولان ، يکي از
سرداران شجاع شارلماني، کشته شد. سرود رولان که در ادبيات قرون وسطاي فرانسه شهرت
دارد، از اين واقعه مايه گرفته است (حتي، 2/650، وات، 38). در زمان عبدالرحمن دوم
(207-238ق/822-852م) که در شبه‎جزير? اندلس وحدت ارضي و سياسي برقرار شد، عمران و
آبادي بسيار انجام گرفت که قسمتي از آن در آراگون و ا همه مهم‎تر پايگاههاي نگهباني
براي جلوگيري از حملات فرانسويان بود. سرقسطه که پيش از عبدالرحمن
(300-350ق/912-961م) تابع ايالت لئون شده بود، ديگرباره فرمانبر حکومت امويان گرديد
(وات، 45).
پس از حکم دوم (350-366ق/961-976م)، دولت اموي اندلس دچار ضعف و حالت ملوک‎الطوايفي
گرديد، به گونه‎اي که در 423ق/1032م اندلس داراي 31 شهر تقريباً مستقل شد و مقدمات
انحطاط مسلمانان فراهم آمد و تا سال ياد شده فقط شبحي از خلافت باقي بود. اما در
آراگون و به‎ويژه در سرقسطه، به علت موقعيت مرزي، از مدتها پيش قدرت در دست
فرماندهان مسلمان محلي بود (وات، 117-118). متلاشي شدن قدرت سياسي اندلس فرصتي به
دست شهرياران مسيحي شمال اسپانيا داد که بر پاي? قرارداد با اميران مسلمان نه تنها
از پرداخت جزيه خودداري کنند، بلکه از آنان باج نيز بخواهند (همان). براي مثال،
آلفونسوي ششم امير لئون و قشتاله موفق شد که از حکومت نيرومند محلي اشبيليه سويد
(اشبيليه) خراج دريافت کند، اما همينکه ارگون طمع بست و خواست بر سرقسطه مسلط شود.
با مخالفت شديد ال‎سيد (رود ريگو دياز دو ويوار ) که طرفدار مسلمانان و از نجباي
قشتاله و رقيب آلفونسو و مردي بي‎باک و با شهامت بود، روبه‎رو شد. ال‎سيد خود را در
اختيار حکمران مسلمان سرقسطه يعني ابوجعفر احمدبن سليمان المقتدر باللّه
(438-474ق/1046-1081م) که مردي منجم، رياضي‎دان و فيلسوف بود، گذاشته بود. در
مقابل، المقتدر ال‎سيد را حکمران مستقل شهر مسلمان بلنسيه کرد (474ق/1081م) با
اينهمه، تهديدات مسيحيان بر ضدمسلمانان ادامه داشت. حکمران مسلمان اشبيليه براي
مقابله با آلفونسوي ششم ناچار از حکمران مقتدر دولت مرابطون (479-542ق/1086-1147م)
که در اين زمان در شمال افريقا قدرت مهمي به شمار مي‎رفتند، کمک خواست و با مساعدت
آنها موقتاً از پيشرفت مسيحيان در جنوب اسپانيا جلوگيري شد. به اين ترتيب، پاي دولت
مرابطون به اندلس باز شد (وات، 117-118)، اما به علت همکاري نکردن مسلمانان با دولت
مرابطون در 512ق/1118م اشراف آراگون پس از 9 ماه محاصره، سرقسطه را تصرف کردند
(ارسلان، تاريخ فتوحات اسلامي، 44) و در 490ق/1097م وشقه سقوط کرد (رانسيمان،
1/121). در 540ق/1145م دست مرابطون به کلي از ناحي? آراگون کوتاه شد (وات، 118) و
دور? دوم ملوک‎الطوايفي در اندلس آغاز گشت. اين سرزمين دوباره ميان اميران کوچک
ملوک‎الطوايف تقسيم گرديد و آراگون به دست مسيحيان افتاد. در 566ق/1171م در شمال
افريقا به جاي دولت مرابطون دولت موحدون (542-633ق/1147-1236م) پايه‎گذاري شد که
بنيادگذار آن محمدبن تومرت بود (473-525ق/1080-1131م). پايه‎گذاري اين حکومت، جان
تازه‎اي به مسلمانان اندلس داد و مانع شد که هم? اندلس به دست مسيحيان بيفتد موحدون
حتي يک‎بار در 592ق/1196م، آلفونسوي هشتم پادشاه قشتاله را در محلي به نام آلارکوس
به سختي شکست دادند، اما از اين پيروزي دستاورد مهمي بهر? مسلمانان نگشت. در برابر،
مسيحيان از اين رهگذر، هرچه بيش‎تر متحد شدند و سرانجام در 609ق/1212م، دو دولت
متحد آراگون و ناوار با کاستيل، در جنوب طليطه در محلي به نام لاس‎ناواس دِ تولوسا
سپاهيان موحدون را به سختي شکست دادند (دوروتي، 22) و دست مسلمانان را از اسپانيا
بجز از باريکه‎اي در جنوب اندلس 0شامل غرناطه و پيرامون آن) کوتاه کردند. دولت نوين
غرناطه که محمدبن يوسف‎بن نصر آن را در 629ق/1232م به نام حکومت نصريه (بني‎الاحمر)
پايه‎گذاري کرده بود، کاملاً مستقل نبوده، بلکه در برابر تاخت و تازهاي پادشاه
قشتاله و آراگون ناچار به پرداخت خراج سالانه گرديد و ناگزير متحد دولت آراگون شد
که در آن زمان بسي گسترده‎تر بود و حتي بر بلنسيه، ميورقه ، قرصقه ، سردانيه ،
برجلوته و جز آن فرمانروايي داشت. (ارسلان، الحلل السندسيه، 2/229-233). دولت
بني‎الاحمر سرانجام به 897ق/1492م به دست ملک? ايزابلا که با فرديناند پادشاه
آراگون ازدواج کرده و متحد شده بود منقرض گرديد و آخرين اميران مسلمان بني‎الاحمر
به مراکش گريختند (آيتي، 235؛ باسورث، 44).
پس از کوتاه شدن دست اميران مسلمان از اراگون به مسلمانان آراگون که مودجار خوانده
مي‎شدند، آزادي ديانت و استقلال داخلي داده شد. از ميان آنان بازرگاناني توانگر
برخاستند و تني چند از آنها در دربار سلطنتي آراگون مصدر خدمات مهمي گشتند.
صنعتگران مسلمان با به کار بردن اشکال و موضوعات اسلامي در صنايع ظريفه، شيو? خاصي
پديد آوردند و بر معماري، درودگري، منبت‎کاري و فلزکاري اسپانيا تأثير گذاشتند.
آلفونس ششم زماني با افتخار خود را پادشاه دو ديانت يعني اسلام و مسيحيت مي‎ناميد.
با اينهمه، مسلمانان ناچار بودند، جام? مشخصي بپوشند و در محل? مخصوص زندگي کنند و
به‎ويژه مالياتهاي گران بپردازند. ثروتي که از راه صنعت و بازرگاني براي مسلمانان
فراهم آمده بود، ماي? رشک مسيحيان شد و سرانجام جيمس يکم در 645ق/1247م، فرمان
اخراج 000’100 تن از آنها را از آراگون صادر کرد. اين امر موجب وارد آمدن لطمت
فراوان به صنايع آراگون شد (دورانت، 4/230، 231). تا 1249ق/1833م آراگون به صورت يک
واحد سياسي باقي بود، ولي در آن سال به 3 استان امروزي، ساراگوسا (سَرْقُسْطه =
سَرْقُص = سرقصطه)، اوْسکا (وشقه) و تروئل (ترول) درآمد (بريتانيکا). مرکز ايالت
آراگون همواره سرقسطه بوده و در وصف آن گفته شده است که: «شهري است نيکو و بزرگ،
بستانهاي زمردگونش آن را در ميان گرفته‎اند. 4 نهر دارد که از هر سو بر آن محيط
هستند و از آن‎رو باغهايش به انواع رياحين و گلها مرصع است. شهري است کهن، از
متنزهات آن جلقين و قصرالسرور و مجلس الذهب است» (ابوالفداء، 219) اين شهر به علت
آنکه در ديوار بناهاي آن از مرمر سفيد استفاده شده، به الدارالبيضاء (شهر سپيد) نيز
موسوم بوده است (دمشقي، 417). سرقسطه کليساهاي تاريخي متعدد دارد که از جمل? آنها
«سيو»ست که پيش‎تر مسجدجامع اعظم مسلمانان بوده و مسيحيان براي تبديل مسجد به
کليسا، مدت 401 سال (513-927ق/1119-1521م) کوشش کرده‎اند. کاخهاي گوناگون از جمله
کاخ جعفري که ابوجعفر احمد فرمانرواي ارغون در ميانه‎هاي سد? 5ق/11م ساخته،
يادگارهايي از روزگار اسلامي اين شهر است. (ارسلان، تاريخ فتوحات اسلامي، 43). ديگر
شهرهاي عمد? آراگون که در آن هم آثار اسلامي ديده مي‎شود، عبارتند از وشقه (اوْسکا)
که به نوشت? ياقوت در معجم‎البلدان عده‎اي از اهل علم بدان‎جا منسوبند، قلع? ايوب
(منسوب به ايوب‎بن حبيب لخمي يکي از فرمانروايان مسلمان در اواخر سد? 2ق/8م در
اندلس)، کاسپه 0قصبه)، آتيکا (عتيقه)، داروکا (داروغه) و تروئل (ترول).

مآخذ: آيتي، محمدابراهيم، آندلس، دانشگاه تهران، 1363ش، صص 15، 182، 235؛
ابوالفداء، اسماعيل، تقويم البلدان، ترجم? عبدالمحمد آيتي، تهران، بنياد فرهنگ
ايران، 1349ش؛ ارسلان، شکيب، تاريخ فتوحات اسلامي در اروپا، ترجم? علي دواني، قم،
حکمت، 1348ش؛ همو، الحلل السندسيه، بيروت، دارمکتبه الحياه، 1355ق؛ امين، حسن،
الموسوعه الاسلاميه، بيروت دارالتعارف، 1399ق، ص 118؛ بستاني، (فؤاد افرام)؛
باسورث، کليفورد ادموند، سلسله‎هاي اسلامي، ترجم? فريدون بدره‎اي، تهران، بنياد
فرهنگ ايران، 1349ش، ص 43؛ خوري، سليم جبرائيل و شحاده، سليم ميخاييل، آثارالادهار،
بيروت، مطبعه السوريه، 1291ق، صص 68-69؛ حتي، فيليپ، تاريخ عرب، ترجم? ابوالقاسم
پاينده، تبريز، حقيقت، 1344ش، 2/634، به بعد؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده،
تهران، طهوري، 1362ش، صص 181-183؛ حسن، ابراهيم حسن، تاريخ الاسلام السياسي، بيروت،
داراحياء الکتب العربيه، 1362ق، 1/317؛ دايره‎المعارف فارسي؛ دمشقي، محمدبن
ابي‎طالب، نخبه‎الدهر، ترجم? حميد طبيبيان، تهران، فرهنگستان ادب و هنر ايران،
1357ش، ص 418؛ دورانت، وبل، تاريخ تمدن، ترجم? فريدون بدره‎اي، تهران، اقبال،
1345ش، صص 18/327-328، 356 به بعد؛ همو، همان، ترجم? ابوالقاسم طاهري، تهران،
اقبال، 1343ش، 13/226-231؛ دوروتي، لودر، سرزمين و مردم اسپانيا، ترجم? شمس‎الملوک
مصاحب، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1344ش؛ رانسيمان، استيون، تاريخ جنگهاي
صليبي، ترجم? منوچهر کاشف، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، 1/120؛ وات،
مونتگومري، اسپانياي اسلامي، ترجم? محمدعلي طالقاني، تهران، بنگاه ترجمه و نشر
کتاب، 1359ش، فهرست.
علي‎بابا عسکري

 





/ 415