دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آزاد مرديهجلد: 1نويسنده:  
 
 
شماره مقاله:185















آزاد مَرْدِيَه (منسوب به آزادمردان)، ظاهراً جماعتي از شعوبيان که نسبت به
دودمان پيامبر(ص) اظهار دشمني مي‎کرده‎اند. «آزادمرد» در لغت به معني آزاده، حُرّ،
جوانمرد، اصيل و صاحبِ نسبِ بلند، کريم و نبيل است (لغت‎نامة دهخدا) و «آزاد مردي»
خوي آزادمرد است. در کتابهاي تاريخي نيز از چند شخص که «آزادمرد» نام داشته‎اند سخن
رفته است: لُهراسب، حاجب يزدگرد ساساني (جاحظ، التاج، 222)؛ پسر آزاد بِهْ مرزبان
حيره از اشراف عجم در زمان جنگ قادسيه (ابن‎اثير، 2/454)؛ عامل حجاج‎بن يوسف ثقفي
(45-95ق/665-713م) که در فارس شهر فسا را تجديد عمارت کرد «چه فسا را در اول مثلث
ساخته بودند «آزادمرد» آن بارو بشکافت و شهر از آن شکل بگردانيد» (مستوفي، 93، 94؛
مجمل‎التواريخ، 52) و «آزادمرد» نامي که پيش حجاج‎يوسف از فساد غلة خويش شکايت
مي‎کرد (راغب اصفهاني، 3/276).
ظاهراً ايرانيان از قديم خود را «آزاد» و «آزادمرد» (به معني شريف و نژاده)
مي‎ناميده‎اند و و کلمة «آريا» که در سنگ نبشته‎هاي هخامنشي ديده مي‎شود به همين
معني است. يوسفوس مورخ يهودي سدة اول م به اين نکته اشاره دارد (نلدکه، 397). در
زبان آرامي کلمة b'naihêrê بر ايرانيان اطلاق شده است (همانجا). اعراب نيز ايرانيان
را «بنوالاحرار» مي‎گفتند (نکـ احرار). به گفتة ابن‎فقيه همداني (سدة 3ق/9م)
ايرانيان در روزگار گذشته ديگران را به خدمت مي‎گرفتند، ولي خود به خدمت ديگران در
نمي‎آمدند و از اين‎رو اعراب آنان را «احرار» مي‎ناميدند (5/317).
اما در باب «آزاد مرديه» تاکنون تنها مأخذ عمده، گفتة جاحظ است که گويد: «شعوبيه و
آزادمرديه، دشمنان دودمان پيامبر(ص) و ياران اويند، يعني کساني که فتوح ]آغاز
اسلام[ را انجام دادند، مجوس را کشتند و اسلام را آوردند، (اَلبخلاء، 319). از اين
عبارت و نيز از راه مقايسة مطالبي که جاحظ در کتابهاي ديگر خود به‎ويژه البيان
والتبيين در باب شعوبيه و نفرت آنان از اعراب ازجمله دودمان پيامبر(ص) و بني‎هاشم
مي‎آورد، چنين برمي‎آيد که آزاد مرديه گروهي از شعوبية ايراني‎نژاد بوده‎اند که
براي تمايز از ديگر گروههاي اين جنبش به «آزاد مرديّه» موسوم شده‎اند؛ اما اينکه
جاحظ مي‎گويد شعوبيه عموماً خاندان رسول اکرم و اصحاب او را دشمن مي‎داشته‎اند،
درست نيست (نکـ شعوبيه). حمزة اصفهاني باب دوم کتاب التنبيه علي حدوث التصحيف را
کلاً به ذکر آراء و اقوال اين گروه دربارة مسائل مربوط به زبان عربي اختصاص داده و
پاره‎لي از ايراداتي را که بر شاعران و لغت‎شناسان عرب گرفته‎اند، نقل کرده است.


مآخذ: ابن‎اثير، عزالدين، الکامل، بيروت، دارصادر، 1399ق؛ ابن‎فقيه همداني، احمدبن
محمد، البلدان، به کوشش دخويه، ليدن، 1887م؛ اصفهاني، حمزه، التنبيه علي
حدوث‎التصحيف، به کوشش محمداسعد طلس، دمشق، مجمع‎اللّغه‎العربيه، 1968م؛ جاحظ،
عمروبن بحر، البخلاء، بيروت، دارصادر، 1973م؛ همو، البيان والتبيين، قاهره، مطبعه
لجنه‎التأليف والترجمه والنشر، 1380ق/1960م، 3/5؛ همو، التاج، بيروت، 1375ق/1955م؛
راغب اصفهاني، حسين‎بن محمد، محاضرات‎الادباء، بيروت، 1961م؛ مستوفي، حمدالله،
تاريخ گزيده، به کوشش عبدالحسين نوايي، تهران، اميرکبير، 1338ش؛ مجمل‎التواريخ
والقصص، به کوشش محمدتقي بهار، تهران، کلالة خاور، 1318ش؛ نلدکه، تئودور، تاريخ
ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان، ترجمة عباس زرياب خويي، تهران، انجمن آثار ملي،
1358ش.
بخش ادبيات

 





/ 415