دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آستانه حضرت معصومهجلد: 1نويسنده: صادق سجادي 
 
 
شماره مقاله:203
















آستانة حَضْرَتِ مَعْصومه، حرم حضرت معصومه‎(ع) و ساختمانها و موقوفات و تشکيلات
اداري ولبسته به آن که بيشتر آنها در شهر قم واقع است.
زمينة تاريخي: فاطمه(ع)، (د 201ق/816م) دختر امام موسي‎کاظم(ع) (128-183ق/745-799م)
است. در باب علت و تاريخ شهرت وي به «معصومه» اظهار نظر قطعي دشوار است. براساس
فرماني از جهانشاه قره‎قويونلو (سدة 9ق/15م) فقط مي‎توان حدس زد که از همين
روزگاران به اين نام مشهور شده است. وي در 201ق/816م، يک سال پس از ورود
امام‎رضا(ع)د به مرو، عزم خراسان کرد و چون به ساوه رسيد بيمار شد. موسي‎بن خَزرَج
اشعري از اشعريان مقيم قم به ساوه رفت و وي را به قم آورد و در سراي خويش منزل داد.
مطابق روايتي ديگر، خود فاطمه(ع) از خادم خواست که او را به قم برد. بيماري او 17
روز ادامه يافت و به فوت انجاميد. جنازه‎اش را در محلي موسوم به باغ بابلان که
اکنون روضة اوست به خاک سپردند. دربارة عمر فاطمه(ع) به هنگام وفات، روايات گوناگون
است. برخي او را 18 ساله، و بعضي بيش از اين دانسته‎اند، اما با توجه به اينکه پدر
وي امام موسي‎کاظم(ع) در 179ق/795م به دستور هارون‎الرشيد گرفتار و زنداني شد و 4
سال در زندان ماند و همانجا وفات يافت و وفات فاطمه نيز در 201ق/816م رخ نمود، وي
لااقل مي‎بايست در 21 يا 22 سالگي وفات کرده باشد. براساس روايتي ديگر فاطمه(ع)
مسموم شد، ولي اين روايت ضعيف است و مورخان معتبر، از آن ميان، حسن‎بن محمدحسن قمي
از آن ياد نکرده‎اند.
بابلان، مدفن حضرت معصومه باغي بود از آنِ موسي اشعري در بيرون شهر قم. حسن قمي از
آن به «مقبرة بابلان» عبير کرده است، زيرا موسي‎بن خزرج آن باغ را پس از دفن حضرت
معصومه، براي گورستان عمومي وقف کرد و منزلي را که معصومه در آن چندي زيست به مسجد
اختصاص داد. ان منزل نيز بيرون شهر قم بود و اينک معروف به سراي سِتّيّه، همراه با
«بيت‎النور» که محل عبادت وي بود، معمور و مزار مردم است. نخستين‎بار ميرابوالفضل
عراقي مسجدي در کنار آن ساخت و از اين‎رو، محوطة وسيع اطراف آن به ميدان مير مشهور
شد.
باغ بابلان در کنار رودخانه و بيرون شهر قم بود. مسلم است که اين باغ حتي در
سده‎هاي 7 و 8ق نيز خارج از قم بوده، زيرا قاضي‎احمد قمي از شمس‎الدين صاحب ديوان
ياد مي‎کند که «متوجه شهر قم شد و چون به آنجا رسيد، در مشهد شريف که بيرون شهر است
فرود آمد». همچنين به موجب يک وقف‎نامه از روزگار صفويان، حرم بيرون از باروي قم
بوده است. در ايامي که شاردن از قم ديدار مي‎کرده، ديوار پهن و ستبري از آجر ميان
ساختمان حرم و رودخانه کشيده شده بوده که به هنگام طغيان رودخانه، به حرم آسيبي
وارد نيايد. بنابراين در آن روزگار نيز حرم با رودخانه فاصلة چنداني نداشته است،
گرچه امروز اين فاصله به چند صدمتر مي‎رسد، اما اين عقب‎نشيني را نمي‎توان طبيعي
دانست بلکه به گمان قوي مسير رودخانه را بعداً کمي تغيير داده‎اند تا حرم از آسيب
احتمال مصون بماند.
بخش يکم ـ ساختمانها
پس از فوت معصومه و دفن او در باغ بابلان، روضة وي در طي تاريخ دستخوش دگرگونيهاي
بسيار شد و به تدريج بر وسعت و شکوه حرم و بناهاي مجاور آن افزوده گشت تا اينکه اين
روضه به شکوه‎مندترين و معروفترين زيارتگاههاي ايران پس از آستان قدس رضوي تبديل
شد. در زير به شرح تحوّلات تاريخي ساختمانهاي آستانه مي‎پردازيم:

1. حرم: اين بنا شامل ساختمان دروني آرامگاه، مرقد مطهر و ضريح اطراف مرقد است.
آغاز بناي حرم و تحولات آن: پس از دفن معصومه، اشعريان سايباني از بوريا بر روي
مزار او برافراشتند. اين سايبان بر جاي بود تا آنکه زني زينب نام «قبه بر سر تربت
او نهاد». در مورد نسب اين زينب اختلاف است. حسن قمي مؤلف تاريخ قم (نوشتة
378ق/988م)، او را دختر محمدبن علي‎بن موسي‎الرضا(ع) مي‎داند. بعضي ديگر و از جمله
حسيني قمي مي‎گويند: «زينب دختر امام محمدتقي(ع) وارد قم شد و قبه بر سر تربت آن
حضرت نهاد»، بعضي ديگر او را دختر موسي مُرَرقع و برخي دختر امام جواد(ع) مي‎دانند
و مي‎گويند او گنبدي هم بر روي مرقد حضرت معصومه ساخت. گفتة اخير مأخذ معتبري
ندارد. به نظر مي‎آيد گفتار حسن قمي صحيح‎تر باشد، به‎ويژه، نزديکي زمان مصنف با
بناي بقعه مؤيّد اين مطلب است. سايباني که اشعريان برافراشتند، مي‎بايست تا نيمة
سدة 3ق برقرار بوده باشد، زيرا به تصريح حسن قمي، برادر زينب يعني موسي‎بن محمدبن
علي‎بن موسي‎الرضا(ع) در 256ق/869م وارد قم شد و پس از خروج او از قم، زينب در طلب
برادرش از کوفه به قم آمد. مسلم است که بناي زينب نيز لااقل تا 378ق/988م که تاريخ
قم تصنيف شده، بر پاي بوده است. از آن پس تا 457ق/1064م آگاهي چنداني از تجديد بناي
خود بقعه در دست نيست، جز آنکه در 350ق/961م ابوالحسن زيدبن احمدبن بحر اصفهاني
حاکم قم، سر در بقعه را از جانب رودخانه گسترش داد و در بزرگتري براي آن تهيه کرد.
در 447ق/1055م اميرابوالفضل عراقي از اميران طغرل سلجوقي (د 455ق/1063م) به اشارت
شيخ‎طوسي (385-460ق/995-1067م) «مشهد و قبة سِتّي فاطمه را بساخت». ساختمان اين بنا
تا 457ق/1065م به درازا کشيد. اين بنا فاقد ايوان و بيوتات و گلدسته بود. در حملة
مغولان، قم نيز از آسيب مصون نماند. ولي احتمالاً به حرم آسيبي نرسيد، زيرا ساختمان
عراقي تا روزگار صفويان برجاي بوده است. برخي گفته‎اند که تيمور گورکاني
(736-807ق/1335-1404م) نيز قم را ويران کرد، ولي برخي منکر هجوم تيمور به قم
شده‎اند. حمدالله مستوفي از ويران شدن قم ياد مي‎کند، ولي دانسته نيست مقصود وي،
ويراني ناشي از حملة مغولان است يا کسان ديگر؛ نيز معلوم نيست که به خود حرم آسيبي
وارد شده است يا نه. پس از آن سلطان‎محمد الجايتو (د 716ق/1316م) که آثار او در
مشهد رضوي مشهور است، به عمران شهر قم و مشاهد آن پرداخت. کاشيهاي موجود در آستانه
که تصوير سواران مغول بر آن نقش شده، از آثار دوران اوست. در روزگار صفويان، آستانة
حضرت معصومه شکوه و جلالي يافت. صفويان گنبد و بارگاه حضرت معصومه را مرتفع‎تر
ساختند و به کاشي آراستند. اينان، خادمان و حافظان و زائران را ميهمان مي‎کردند و
هزينه مي‎دادند و بالجمله «دارالمؤمنين قم در اين وقت، کمال معموري و آبادي به هم
رسانيد».
بناي عراقي تا 925ق/1519م بر جاي بود. در اين سال شاه‎بيگم دختر شاه‎اسماعيل اول
صفوي (د 930ق/1523م) به مباشرت عمادبيک، بقعة حضرت معصومه را به صورت بنايي 8 پهلو
با 8 صُفّه تجديد کرد و ديوارها را با کاشي مُعَرَّق بياراست و در جلوِ آن ايواني
با 2 مناره بنا نهاد و صحني نيز با چند بقعه و ايوان طرح ريخت. اما قاضي‎ميراحمد
منشي، تاريخ بناي مزبور را 946ق/1539م و باني آن را شاه‎بيگي بيگم دختر مهمادبيک
مي‎داند که «عمارت رفيعة حضرت معصومه را بکرد و قريب 1000 تومان املاک نفيس وقف آن
مزار موهبت آثار فرمود». کجوري و آل بحرالعلوم مي‎گويند در 529ق/1134م شاه‎بيگم
دختر عمادبيک، بر سر مرقد حضرت معصومه گنبدي بنا نهاد. اين گفته‎ها بي‎گمان نادرست
است، زيرا قزويني رازي مؤلف النقض (نوشته در 560ق/1164م)، از بناي ابوالفضل عراقي
سخن مي‎گويد. اگر شاه‎بيگم ناني بر بقعة فاطميه بنايي ساخته بود، وي آن را ياد
مي‎کرد. اين اشتباه ظاهراً بايد از تشابه دو رقم «925» و «529» و «عمادبيک» و
«مهمادبيک» و ريختگيهاي کتيبه‎اي که واعظ کجوري و آل بحرالعلوم آن را نقل کرده‎اند،
ناشي شده باشد. خاصه آنکه فيض در گنجينة آثار قم، اشتباه وي را در ذکر تاريخ بنا،
ناشي از آن مي‎داند که مطابق رسم آن روزگار، اعداد روي کتيبه‎ها را معکوس
مي‎نوشتند. خود وي نمونه‎هايي از اينگونه تاريخ‎نويسي را ديده و شواهدي از آن را
آورده است. کتيبة موردِ نظرِ کجوري که در ايام قاجاريان مي‎زيست، در آيينه‎کاري حرم
و ديوارهاي اطراف و محو کاشيها و گچ‎بريهاي کهن توسط کيکاووس ميرزاي قاجار از ميان
رفت.
در پايان روزگار صفويان که افاغنه بر ايران تاختند، حرم معصومه از اين حمله بي‎نصيب
نماند و اشرف افغان (د 1142ق/1729م) به هنگام عقب‎نشيني از برابر نادر، همة نفايس و
زر و زيورهاي آستانه، حتي طلاهاي روي صندوق مرقد شاه‎عباس را نيز کند و به يغما
برد. در دورة نادري (1148-1160ق/1688-1747م)، و زندي (1162-1209ق/1748-1794) از
مرمت يا تجديد بناي حرم، اطلاعي در دست نيست، اما در روزگار قاجاريان، حرم مطهر
شکوه و عظمت روزگار صفويان را بازيافت. فتحعلي‎شاه (د 1250ق/1834م) سطح حرم را با
سنگ مرمر فرش کرد، به تصريح کتيبة موجود، آيينه‎کاري ديوارهاي حرم ني در ايام او
آغاز شد و در روزگار محمدشاه (د 1264ق/1847م) پايان يافت.
مرقد مطهر: پس از بناي بقعه و تجديد ساختمان آن، در 605ق/1208م به اشارة اميرمظفر
احمدبن اسماعيل، بزرگترين کاشي‎ساز عصر به نام محمدبن ابي‎طاهر کاشي قمي، يا محمدبن
طاهربن ابي‎الحسين مدت 8 سال به ساختن کاشيهايي براي مرقد شريف مشغول بود و سرانجام
در 630ق/1232م آن کاشيها را آماده و در جاي خود تعبيه کرد. اين کاشيها هنوز
پابرجاست و از کهنترين و باارزش‎ترين آثار موجود در آستانه به شمار مي‎رود. طول
مرقد 90/2 و عرض و ارتفاع آن 20/1 متر است و چون کمي از خط قبله انحراف دارد، در
روزگار شاه‎طهماسب به راهنمايي محقق ثاني ضريحي در محاذات قبله بر گرد آن قرار
دادند.
ضريح: نخستين ضريح مرقد، ساختة شاه‎طهماسب اول است. اين ضريح در 950ق/1543م به طول
80/4 و عرض 40/4 و ارتفاع 2 متر از آجر بنا شد. در شمال اين ضريح، دري چوبي براي
ورود به مرقد قرار داشت که در 1213ق/1798م به جاي آن دري نفيس از طلا مرقد قرار
داشت که در 1213ق/1798م به جاي آن دري نفيس از طلا به دستور فتحعلي‎شاه ساخته و نصب
شد. شاه‎طهماسب بعداً ضريحي ديگر از فولاد سفيد و شفاف در اطراف ضريح پيشين به
فاصله نيم متري از زاوية جنوب غربي حرم نصب کرد. اين ضريح در 1000ق/1591م توسط
شاه‎عباس اول با ضريح ديگري تعويض شد. فتحعلي‎شاه اين ضريح را در 1245ق/1829م با
صفحاتي از نقره پوشاند و آن را بر فراز پايه‎اي از سنگ مرمر به ارتفاع 30 سانتيمتر
جاي داد. ضريح فتحعلي‎شاه يک‎بار در 1328ق/1910م و بار ديگر در 1365ق/1945م به علت
فرسودگي مرمت شد و سرانجام در 1348ش شکل آن را تغيير دادند و بر ارتفاعش افزودند.

2. گنبد و گلدسته‎ها:
الف ـ گنبد: نخستين گنبدي که بر فراز تربت فاطمه بنا شد، ساختة ابوالفضل عراقي در
457ق/1064م بود. در 925ق/1519م شاه‎بيگم صفوي اين گنبد را ويران کرد و گنبدي ديگر
ساخت که اکنون باقي است. در 1518ق/1803م به فرمان فتحعلي‎شاه با 000‘12 خشت زرين
گنبد را بياراستند. ارتفاع گنبد از سطح بام 16 متر و از سطح زمين 32 متر است.
پيرامون خارجي آن 6/35 و پيرامون داخلي آن 66/28 و قطرش 12 متر است.
ب ـ گلدسته‎ها: در آستانة حضرت معصومه جمعاً 6 گلدسته هست. دو گلدسته خود حرم در
اوايل روزگار صفويان، توسط شاه‎بيگم بنا شد. در 1198ق/1783م اين 2 گلدسته توسط
لطفعلي‎خان زند تجديد بنا شد، زيرا از قصيدة هاتف اصفهاني که در پيشاني ايوان طلا
کتيبه شده، برمي‎آيد که 2 گلدستة شاه‎بيگم پيش از تجديد بناي لطفعلي‎خان ويران بوده
است. در 1218ق/1803م فتحعلي‎شاه اين گلدسته‎ها را طلاکاري کرد. اين گلدسته‎ها در
ايام ناصرالدين‎شاه، توسط حسين‎خان شاهسوند، معروف به شهاب‎الملک در 1286ق/1869م
تجديد بنا شد و سطح آنها با کاشي آراسته گشت. در 1299ق/1881م کامران‎ميرزاي قاجار
آنها را با خشتهاي زرين بياراست. ارتفاع اين گلدسته‎ها از کف صحن 20/32 و از سطح
بام 40/17 و قطر انها 5/1 متر است. دو گلدستة ديگر در 1303ق/1885م توسط علي‎اصغرخان
اتابک در صحن جديد و طرفين ايوان آينه بنياد شد که به گلدستة اتابکي مشهور است.
ارتفاع آنها از کف صحن 80/42 و از سطح بام 28 متر و قطرشان 30/3 متر است. دو گلدستة
ديگر موسوم به گلدستة کوتاه بر فراز زاويهظهاي بخش دروني صحن جديد قرار دارد که
همواره از آنها براي اذان گفتن استفاده مي‎شده است. اين گلدسته‎ها به ارتفاع 50/13
متر از کف صحن و قطر 3 متر و پيرامون 90/9 متر به شکل هشت‎ضلعي منظم ساخته شده‎اند.

3. صحنها و ايوانها: آستانة حضرت معصومه داراي 2 صحن است: صحن عتيق و صحن جديد.
صحن عتيق: در 925ق/1519م شاه‎بيگم صفوي براي نخستين‎بار صحني به شکل مربع با 3
ايوان بنا نهاد. اين صحن و ايوانها همچنان بر جاي بود تا روزگار فتحعلي‎شاه، ظاهر
آن را تغيير دادند و به شکل 8 ضلعي نامنظم درآوردند. پس از آن بر ايوانهاي صحن و
عتيق افزوده شد و اکنون 7 ايوان در آن هست. 4 ايوان در جنوب و 3 ايوان در شمال صحن.
مشهورترين ايوان صحن عتيق، ايوان طلاست که توسط شاه‎بيگم ساخته شد و در 1249ق/1833م
توسط فتحعلي‎شاه طلاکاري گشت. در اين ايوانها انواع تزيينات هنري اسلامي مانند
مقرنس‎کاري و گچ‎بري و آينه‎کاري به کار رفته و کتيبه‎هايي نفيس به خط کوفي و نسخ و
ثلث در آن ديده مي‎شود. طول ايوان طلا 9 متر، عرض آن 6 متر و ارتفاعش 80/14 متر
است.
صحن جديد: اين صحن از آثار ميرزاعلي‎اصغرخان اتابک است و ساختمان آن 8 سال از
1295ق/1878م تا 1303ق/1885م به درازا کشيد. در صحن جديد که به شکل چندضلعي نامنظم
است نيز 7 ايوان هست که مشهورتر از همه ايوان آينه است. اين ايوان يکي از شاهکارهاي
معماري و ساختة استادحسن معمار قمي است. طول ايوان 9 متر، عرض آن 87/7 متر و
ارتفاعش 80/14 متر است. ايوانهاي صحن جديد نيز داراي انواع تزيينات کاشي‎کاري،
مقرنس‎کاري، گچ‎بري و اينه‎کاري به کار رفته و کتيبه‎هايي نفيس به خط کوفي و نسخ و
ثلث در آن ديده مي‎شود. طول ايوان طلا 9 متر، عرض آن 6 متر و ارتفاعش 80/14 متر
است.
صحن جديد: اين صحن از آثار ميرزاعلي‎اصغرخان اتابک است و ساختمان آن 8 سال از
1295ق/1878م تا 1303ق/1885م به درازا کشيد. در صحن جديد که به شکل چندضلعي نامنظم
است نيز 7 ايوان هست که مشهورتر از همه ايوان آينه است. اين ايوان يکي از شاهکارهاي
معماري و ساختة استادحسن معمار قمي است. طول ايوان 9 متر، عرض آن 87/7 متر و
ارتفاعش 80/14 متر است. ايوانهاي صحن جديد نيز داراي انواع تزيينات کاشي‎کاري،
مقرنس‎کاري، گچ‎بري، حجاري و کتيبه‎هاي گوناگون است.
4. رواقها و گنبدها: در اطراف حرم 6 رواق هست که اغلب داراي گنبدي کوچکتر از گنبد
اصلي حرم است. 3 رواق ساختة صفويان، 2 رواق ساختة قاجاريان و يک رواق مربوط به
روزگار معاصر است. اين رواقها داراي انواع هنرهاي بديع اسلامي است و کتيبه‎هايي
نفيس به خط خوش‎نويساني مشهور مانند محمدرضا امامي در آنها به جشم مي‎خورد.
رواق شرقي يا رواق آينه: در شرق روضه قرار دارد و در 130ق/1882م توسط علي‎اصغرخان
اتابک همراه با ايوان آينه ساخته شد. طول اين رواق 23 متر، عرض آن 5/3 متر و
ارتفاعش 5 متر است.
رواق غربي: شامل 3 بخش است و در 1236ق/1820م توسط محمدتقي ميرزاحسام‎السلطنه فرزند
فتحعلي‎شاه به عنوان مسجد بالاسر به جاي عمارت مهمان‎سرايي که شاه‎طهماسب در
945ق/1538م ساخته بود بنياد شد.
رواق و گنبد شاه‎صفي يا حرم زنانه: آرامگاه شاه‎صفي در آن جاي دارد و در
1052ق/1642م به دستور شاه‎عباس بر فراز آن گنبدي با دو پوشش ساختند. اين رواق اکنون
به روضه پيوسته است. در اين رواق کتيبه‎اي نفيس به خط محمدرضا امامي هست که احاديثي
بر آن نوشته شده است.
رواق و گنبد شاه‎عباس دوم: در 1077ق/1666م توسط شاه‎سليمان بر روي مقبرة شاه‎عباس
بنا شد. گنبد آن 16 ضلعي منظم است. در اين رواق نيز کتيبه‎اي به خط محمدرضا امامي
است که سورة جمعه بر آن نوشته شده است.
رواق و گنبد شاه‎سليمان: مرقد شاه‎سليمان و شاه‎سلطان‎حسين صفوي در آنجاست. اين
رواق در سال 1107ق/1695م توسط سلطان‎حسين ساخته شد. قاعدة گنبد آن 4 ضلعي نامنظم
است. کتيبه‎اي به خط خطيب قمي در آن هست که سورة حشر بر آن نوشته شده است.
رواق و گنبد طباطبائي: رواقي است به شکل مثلث، ساختة حاج‎آقامحمد طباطبايي
(آيه‎الله زاده قمي) که ساختمان آن از 1360ق/1941م تا 1370ق/1950م به درازا کشيده
است.
5. مدارس و مساجد: از آغاز ساختمان حرم، به تدريج مدارس و مساجدي در اطراف آن پديد
آمد. در دوره‎هاي مختلف تعدادي از اين مدارس بر اثر مرور زمان ويرايش شد، سپس مدارس
ديگر ساخته شد و همواره بر وسعت و اهميت آنها افزوده گشت تا امروز که اين مدارس از
جمله مدرسة فيضيه و دار‎الشّفاء، از مراکز بسيار مهم و معتبر علوم اسلامي شيعي به
شمار مي‎آيد.
6. موزه: در طي دوره‎هاي مختلف که از آغاز بناي حرم مي‎گذرد، اشياء گرانبهايي در
آنجا گرد آمده است که زائران و مجاوران حرم و گاه فرمانروايان دور و نزديک آنها را
هديه کرده‎اند. پيش از تأسيس موزه، طي ساليان دراز چون جايي براي نگهداري اين اشياء
نبود و اينها به صورت پراکنده در اطراف بقعه و حرم انباشته شده بود، برخي از ميان
رفت. در 1314ش وزارت معارف وقت محلي را در غرب حرم زنانه در نظر گرفت و پس از
نوسازي به موزة آستانه اختصاص داد. بعدها موزه را به محلي در جنب مدرسة فيضيه، در
کنار دفتر توليت آستانه انتقال دادند و در جاي ساختمان موزة سابق، مسجد موزه را بنا
کردند. در اين موزه اشياء نفيسي چون مسکوکات کهن و گرانبهاي زرين و سيمين اسلامي از
عصر خلفاي عباسي تا روزگار معاصر، قاليچه‎هاي نفيس، درهاي زرين و سيمين، قنديل و
چلچراغ و شمعدان و بسياري چيزهاي ديگر نگهداري مي‎شود.
7. کتابخانه: پيش از تأسيس کتابخانة آستانه، مقداري از کتابهاي نفيس خطي و قرآنهاي
مذهب و گرانبهايي را که در طي ساليان دراز گردآمده بود، در حجره‎اي واقع در غرب صحن
عتيق روي هم انباشته و جلوِ آن را ديوار کشيده بودند. در سال 1314ش که مشغول ساختن
موزه بودند، برخي از اين کتابها از ميان رفت. بقيه را در دو صفّه بزرگ برفراز
صفه‎هاي داخلي ايوان آينه جاي دادند. در 1330ش، کتابخانه‎اي مرکب از 2 سالن مطالعه
و يک دفتر، روي حجره‎هاي شرقي صحن عتيق، و 2 مخزن کتاب روي مقبرة مستوفي و غرفة
مشرق‎الشمسين ساخته شد و آن کتابها را به آنجا منتقل کردند.
بخش دوم ـ موقوفات و توليت آستانه
چنانکه از گفتة حسن‎بن محمدقمي برمي‎آيد از ديرباز املاک و رقباتي وقف آستانة حضرت
معصومه بوده است. در طي ساليان، از سوي مردم و فرمانروايان بر اين موقوفات افزوده
شده تا امروز که املاک و مستغلات بسياري جزء موقوفات افزوده شده تا امروز که املاک
و مستغلات بسياري جزء موقوفات آستانه گشته است. وقف‎نامه‎هاي بسياري از موقوفات
اکنون باقي است و آنها را در آغاز و انجام قرآنهاي خطي آستانه مي‎توان ديد. تاريخ
کهن‎ترين وقف‎نامه به حدود 590ق/1543م مي‎رسد. موقوفات آستانه شامل زمين و مستغلاتي
چون املاک مزروعي، دکانها، و اشياء قيمتي فراوان است که درآمدهاي حاصل از آن به
مصارف تعيين شده مي‎رسد. نظارت بر موقوفات و مصرف درآمد آنها، مستلزم تعيين کسي است
که متصدي اين وظايف باشد. به همين دليل، بزرگان شيعه نيز کساني را از سوي خود به
عنوان وکيل وقف براي نظارت بر موقوفات بقعه و بارگاه امامان سلف و امامزادگان تعيين
مي‎کرده‎اند. کهنترين خبري که در مورد توليت آستانة حضرت معصومه در دست است، روايت
حسن‎بن محمدقمي است که از احمدبن اسحاق اشعري به عنوان وکيل وقف قم از سوي امام
حسن‎عسکري(ع) ياد کرده است. وکالت موقوفات به مرور زمان به توليت تغيير يافت و
متوليان که بعداً داراي اختيارات وسيعتري گرديدند، از سوي اميران و فرمانروايان
تعيين مي‎شدند. کهن‎ترين فرمان توليت آستانة حضرت معصومه که اينک در دست است، فرمان
جهانشاه ترکمان قره‎قويونلو است که در 27 جمادي‎الاول 868ق/6 دسامبر 1464م صادر شده
است. در فرمان شاه‎طهماسب که در 948ق/1541م، و فرمان شاه‎عباس که در 1017ق/1608م
صادر شده است، نامهاي چند تن از متوليان آن روزگار که از يک خانواده بوده‎اند، به
چشم مي‎خورد. در اين ايام، انتصاب و عل کارکنان آستانه نيز از وظايف متوليان بوده
است. پس از آن در طي چند قرن به تدريج حدود اختيارات متوليان افزايش يافت تا آنجا
که امروزه کلية امور آستانه طبق اساسنامة مصوب، با توليت آستانه است.

مآخذ: آقابزرگ، الذريعه، 9/84؛ آل بحرالعلوم، جعفر، تحفه‎العالم، نجف، 1354ق، ص 36؛
ارباب، محمدتقي‎بيک، تاريخ دارالايمان، قم، به کوشش مدرسي طباطبايي، قم، حکمت،
1353ش، صص 33-34؛ اسکندربيک ترکمان، ذيل عالم‎آراي عباسي، به کوشش احمد سهيلي،
تهران، اسلاميه، 1317ش، ص 257؛ براون، ادوارد، تاريخ ادبيات ايران، ترجمة علي‎اصغر
حکمت، تهران، اميرکبير، 1357ش، 3/569؛ برقعي، علي‎اکبر، راهنماي قم، قم، آستانة
مقدسه، 1317ش، صص 32، 33، 51، 53، 85، 92؛ تذکره‎الملوک، به کوشش محمددبير سياقي،
تهران، 1332ش، ص 44؛ جهان‎پور، فرهنگ، «فرامين پادشاهان صفوي در موزة بريتانيا»،
بررسيهاي تاريخي، س 4، شمـ 4 (مهر، آبان 1348ش)، صص 225، 226، 229، 230؛ حسيني قمي،
صفي‎الدين، خلاصه‎البلدان، به کوشش مدرسي طباطبايي، قم، حکمت، صص 116، 118، 181،
191؛ خواندمير، غياث‎الدين، حبيب‎السير، تهران، خيام، 1362ش، صص 333-334؛ دالماني،
هانري رنه، از خراسان تا بختياري (سفرنامه)، ترجمة فره‎وشي، تهران، ابن‎سينا،
اميرکبير، 1335ش، ص 853؛ رشيدالدين فضل‎الله، جامع‎التواريخ، به کوشش بهمن کريمي،
تهران، اقبال، 1362ش، 2/808-809؛ زاهد، جليل و محمدرضا زهتابي، ايران زمين، تهران،
پديده، 1348ش، صص 134-136؛ شاردن، ژان، سياحتنامه، ترجمة محمد عباسي، تهران،
اميرکبير، 1349ش، 3/76، 77؛ شوشتري، قاضي نورالله، مجالس‎المؤمنين، تهران، اسلاميه،
1375ق، ص 146؛ فقيهي، علي‎اصغر، تاريخ مذهبي قم، قم، اسماعيليان، 1350ش، صص 89،
106، 152، 182، 211؛ فلاندن، اوژن، سفرنامة ايران، ترجمة حسين نورصادقي، تهران،
1356ش، ص 123؛ فيض، گنجينة آثار قم، قم، مهر استوار، 1349ش، جمـ ؛ قزويني رازي،
عبدالجليل، النقض، به کوشش جلال‎الدين محدث ارموي، تهران، انجمن آثار ملي، 1358ش،
صص 164، 219، 220؛ قمي، حسن‎بن محمد، تاريخ قم، به کوشش جلال‎الدين طهراني، تهران،
توس، 1361ش، صص 211، 213-216؛ قمي، قاضي احمد، خلاصه‎التواريخ، به کوشش احسان
اشراقي، دانشگاه تهران، 1359ش، ص 290؛ کجوري، ملاباقر، جنه‎النعيم والعيش‎السليم
(روح و ريحان)، تهران، 1298ش، ص 459؛ لسترنج، گاي، سرزمينهاي خلافت شرقي، ترجمة
محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337ش، صص 126-127؛ مدرسي، طباطبايي،
حسين، راهنماي جغرافياي تاريخي قم، قم، حکمت، 1353ش، صص 56-59، 170؛ همو، قم، حکمت،
1350ش، صص 130، 132، 133، 184، 271؛ همو، «مدارس قديم قم»، وحيد، س 8، شمـ 2 (بهمن
1349ش) صص 205-206؛ مستوفي، حمدالله، تاريخ گزيده، به کوشش عبدالحسين نوايي، تهران،
اميرکبير، 1362ش، ص 205؛ همو، نزهه‎القلوب، به کوشش گاي لسترنج، ليدن، 1913م، ص 67؛
مشيري، ابوالقاسم، «تاريخچة بناي آستانة مبارکة قم»، معارف اسلامي، شمـ 23 (دي
1354ش)، صص 96، 98؛ نراقي، حسن، آثار تاريخي شهرستانهاي کاشان و نطنز، تهران، انجمن
آثار ملي، 1348ش، ص 365؛ نصرآبادي، محمد، طاهر، تذکره، به کوشش وحيد دستگردي،
تهران، 1317ش، ص 78.
صادق سجّادي
 





/ 415